تار نازک، تار تنک (عنکبوت)
The gossamer delicately clung to the tree branches.
تار نازک به شاخههای درخت چسبیده بود.
The spider's gossamer glimmered with dewdrops.
تار تنک عنکبوت با قطرات شبنم میدرخشید.
نازک، لطیف، سبک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the gossamer wings of a butterfly
بالهای نازک پروانه
The gossamer curtains moved in the morning breeze.
در نسیم صبح پردههای سبک حرکت میکردند.
The spider's gossamer web shimmered in the morning sunlight.
تار نازک عنکبوت زیر نور خورشید صبح میدرخشید.
هر چیز لطیف و سبک
The dancer's gown floated around her like a gossamer.
لباس رقاصه مثل چیزی لطیف شناور بود.
She wore a gown adorned with gossamer.
او مانتویی پوشیده بود که با پارچهی نازک مزین شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gossamer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gossamer