آخرین به‌روزرسانی:

Gossamer

ˈɡɑːsəmər ˈɡɒsəmə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

تار نازک، تار تنک (عنکبوت)

The gossamer delicately clung to the tree branches.

تار نازک به شاخه‌های درخت چسبیده بود.

The spider's gossamer glimmered with dewdrops.

تار تنک عنکبوت با قطرات شبنم می‌درخشید.

adjective

نازک، لطیف، سبک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

the gossamer wings of a butterfly

بال‌های نازک پروانه

The gossamer curtains moved in the morning breeze.

در نسیم صبح پرده‌های سبک حرکت می‌کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The spider's gossamer web shimmered in the morning sunlight.

تار نازک عنکبوت زیر نور خورشید صبح می‌درخشید.

noun

هر چیز لطیف و سبک

The dancer's gown floated around her like a gossamer.

لباس رقاصه مثل چیزی لطیف شناور بود.

She wore a gown adorned with gossamer.

او مانتویی پوشیده بود که با پارچه‌ی نازک مزین شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gossamer

  1. adjective gauzy, thin
    Synonyms:
    thin light fine airy sheer transparent delicate flimsy diaphanous silky translucent cobweb fibrous tiffany
    Antonyms:
    thick coarse

ارجاع به لغت gossamer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gossamer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gossamer

لغات نزدیک gossamer

پیشنهاد بهبود معانی