شکل جمع:
cobwebsتار عنکبوت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Behind the desk, one could see a few dust-covered cobwebs.
پشت میز چند تار عنکبوت پوشیده از گرد و غبار به چشم میخورد.
The window was cobwebbed with ropes.
پنجره را با شبکهای از طناب پوشانده بودند.
blow (or clear) the cobwebs away
(در مورد انسان) سر حال آوردن، (در مورد موتور و غیره) روان کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cobweb» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cobweb