آخرین به‌روزرسانی:

Webbing

ˈwebɪŋ ˈwebɪŋ

گذشته‌ی ساده:

webbed

شکل سوم:

webbed

سوم‌شخص مفرد:

webs

معنی

noun

حاشیه ضخیم پارچه‌ای که وسط آن نازک‌تر باشد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد webbing

  1. verb construct or form a web, as if by weaving
    Synonyms:
    netting
  1. verb to gain control of or an advantage over by or as if by trapping
    Synonyms:
    catching trapping ensnaring entrapping snaring enmeshing tangling trammelling

سوال‌های رایج webbing

گذشته‌ی ساده webbing چی میشه؟

گذشته‌ی ساده webbing در زبان انگلیسی webbed است.

شکل سوم webbing چی میشه؟

شکل سوم webbing در زبان انگلیسی webbed است.

سوم‌شخص مفرد webbing چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد webbing در زبان انگلیسی webs است.

ارجاع به لغت webbing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «webbing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/webbing

لغات نزدیک webbing

پیشنهاد بهبود معانی