سومشخص مفرد:
trapsشکل جمع:
trappingsوجه وصفی حال فعل trap
The hunter spent hours trapping wild animals in the forest.
شکارچی ساعتها به دام انداختن حیوانات وحشی در جنگل پرداخت.
The fisherman enjoyed trapping fish in his net at the lake.
ماهیگیر از به دام انداختن ماهی با تورش در دریاچه لذت میبرد.
نشانهها، مظاهر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The trappings of wealth were evident in her designer clothes and luxury car.
نشانههای ثروت در لباسهای طراحیشده و ماشین لوکس او مشهود بود.
She didn't care about the trappings of fame.
او به مظاهر شهرت اهمیتی نمیداد.
آذین، پیرایه، تزئینات
The king's carriage was adorned with all the trappings of royalty.
کالسکهی شاه با تمام لوازم تزئینات سلطنتی آراسته شده بود.
The trappings of royalty adorned the grand hall.
آذینهای سلطنتی تالار بزرگ را زینت داده بود.
پوششآلات و زیورآلات اسب، یراق اسب
The knight proudly wore his gleaming armor, complete with trappings for his noble steed.
شوالیه باافتخار زره درخشانش را همراه با زیورآلات اسب برای اسب نجیبش پوشانده بود.
The equestrian rider meticulously polished the trappings on her saddle before heading to the competition.
سوارکار قبلاز رفتن به مسابقه، یراق روی زین خود را بادقت جلا داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trapping» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trapping