آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ خرداد ۱۴۰۳

    Trapping

    American: ˈtræpɪŋ British: ˈtræpɪŋ

    سوم‌شخص مفرد:

    traps

    شکل جمع:

    trappings

    معنی trapping | جمله با trapping

    verb - intransitive verb - transitive

    وجه وصفی حال فعل trap

    The hunter spent hours trapping wild animals in the forest.

    شکارچی ساعت‌ها به دام انداختن حیوانات وحشی در جنگل پرداخت.

    The fisherman enjoyed trapping fish in his net at the lake.

    ماهیگیر از به دام انداختن ماهی با تورش در دریاچه لذت می‌برد.

    noun plural

    نشانه‌ها، مظاهر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The trappings of wealth were evident in her designer clothes and luxury car.

    نشانه‌های ثروت در لباس‌های طراحی‌شده و ماشین لوکس او مشهود بود.

    She didn't care about the trappings of fame.

    او به مظاهر شهرت اهمیتی نمی‌داد.

    noun plural

    آذین، پیرایه، تزئینات

    The king's carriage was adorned with all the trappings of royalty.

    کالسکه‌ی شاه با تمام لوازم تزئینات سلطنتی آراسته شده بود.

    The trappings of royalty adorned the grand hall.

    آذین‌های سلطنتی تالار بزرگ را زینت داده بود.

    noun plural

    پوشش‌آلات و زیورآلات اسب، یراق اسب

    The knight proudly wore his gleaming armor, complete with trappings for his noble steed.

    شوالیه باافتخار زره درخشانش را همراه با زیورآلات اسب برای اسب نجیبش پوشانده بود.

    The equestrian rider meticulously polished the trappings on her saddle before heading to the competition.

    سوارکار قبل‌از رفتن به مسابقه، یراق روی زین خود را بادقت جلا داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد trapping

    1. verb catch in or as if in a trap
      Synonyms:
      entrapping snaring ensnaring trammelling
      Antonyms:
      releasing
    1. verb to hold fast or prevent from moving
      Synonyms:
      capturing confining caging pinning immobilizing entrapping snaring ensnaring netting bagging luring baiting cornering ambushing catching tangling nailing tricking fooling confounding enmeshing incarcerating seducing maneuvering decoying inveigling trammelling webbing pitting hazarding
    1. verb to deceive or trick by means of a scheme or plan.
      Synonyms:
      catching
    1. noun stable gear consisting of a decorated covering for a horse, especially (formerly) for a warhorse
      Synonyms:
      housing caparison

    سوال‌های رایج trapping

    شکل جمع trapping چی میشه؟

    شکل جمع trapping در زبان انگلیسی trappings است.

    سوم‌شخص مفرد trapping چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد trapping در زبان انگلیسی traps است.

    ارجاع به لغت trapping

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «trapping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trapping

    لغات نزدیک trapping

    • - trapezoidal rule
    • - trapper
    • - trapping
    • - trappings
    • - trappist
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    motivator move forward move house multitude playfulness playlist plight pls poesy poignant permission perplexity persecution personal personally پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.