فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Trapper

ˈtræpər ˈtræpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    trappers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی تله‌انداز (شخصی که حیوانات وحشی را به دام می‌اندازد به‌ویژه برای خز آن‌ها)
    • - The trapper set his snares along the riverbank.
    • - تله‌‌انداز تله‌های خود را در کنار ساحل رودخانه قرار داد.
    • - The trapper sold his furs to the highest bidder.
    • - تله‌انداز خزهای خود را به بالاترین قیمت پیشنهادی فروخت.
    • - The trapper set up his traps in the woods.
    • - تله‌انداز تله‌های خود را در جنگل برپا کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد trapper

  1. noun
    Synonyms: poacher, hunter, huntsman, ferreter, sportsman, voyageur (French), fur trapper, game hunter

ارجاع به لغت trapper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trapper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trapper

لغات نزدیک trapper

پیشنهاد بهبود معانی