فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Trapper

ˈtræpər ˈtræpə

شکل جمع:

trappers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی تله‌انداز (شخصی که حیوانات وحشی را به دام می‌اندازد به‌ویژه برای خز آن‌ها)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The trapper set his snares along the riverbank.

تله‌‌انداز تله‌های خود را در کنار ساحل رودخانه قرار داد.

The trapper sold his furs to the highest bidder.

تله‌انداز خزهای خود را به بالاترین قیمت پیشنهادی فروخت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The trapper set up his traps in the woods.

تله‌انداز تله‌های خود را در جنگل برپا کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trapper

  1. noun
    Synonyms:
    hunter poacher sportsman game hunter fur trapper huntsman ferreter voyageur (French)

ارجاع به لغت trapper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trapper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trapper

لغات نزدیک trapper

پیشنهاد بهبود معانی