فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hunter

ˈhʌnt̬ər ˈhʌntə

شکل جمع:

hunters

معنی

noun

شکارچی، صیاد، اسب یا سگ شکاری، جوینده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hunter

  1. noun a person who hunts
    Synonyms:
    sportsman trapper pursuer chaser huntsman stalker fisherman huntress pursuant deerstalker hawker falconer ferreter
  1. noun a dog or horse bred for hunting
    Synonyms:
    hound hunting dog gun dog hound dog chaser hunting horse courser foxhound rabbit hound stalking horse

Collocations

hunter-gatherer, n.

(انسان‌های اولیه) شکارچی - گردآور

ارجاع به لغت hunter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hunter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hunter

لغات نزدیک hunter

پیشنهاد بهبود معانی