آخرین به‌روزرسانی:

Hunted

ˈhʌnt̬ɪd ˈhʌntɪd

سوم‌شخص مفرد:

hunts

وجه وصفی حال:

hunting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ترسیده، نگران

Carla always has such a hunted look.

کارلا همیشه چنین نگاهی نگران دارد.

His eyes had a hunted look.

نگاهی ترسیده از چشمانش می‌بارید.

adjective

شکارشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

the hunted fox

روباه شکارشده

I heard panting like a hunted stag.

صدای نفس‌نفس‌زدن مثل صدای گوزن شکارشده را شنیدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hunted

  1. adjective pursued
    Synonyms:
    followed chased tracked trailed wanted searched for tailed hounded stalked dogged outlawed

سوال‌های رایج hunted

وجه وصفی حال hunted چی میشه؟

وجه وصفی حال hunted در زبان انگلیسی hunting است.

سوم‌شخص مفرد hunted چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد hunted در زبان انگلیسی hunts است.

ارجاع به لغت hunted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hunted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hunted

لغات نزدیک hunted

پیشنهاد بهبود معانی