فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tailed

American: ˈteɪld British: teɪld

سوم‌شخص مفرد:

tails

وجه وصفی حال:

tailing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(به‌طور معمول در ترکیب) دارای دم به‌خصوص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

long tailed

دم دراز

bobtailed

دم‌بریده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tailed

  1. verb go after with the intent to catch
    Synonyms:
    followed chased pursued stalked tracked trailed shadowed dogged tagged backed butted bobbed lasted ended seated reared docked
    Antonyms:
    headed fronted

ارجاع به لغت tailed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tailed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tailed

لغات نزدیک tailed

پیشنهاد بهبود معانی