old woman, biddy, aged woman, granny, grandam, grannie
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنان نسبت به پیرزن با ادب و احترام رفتار کردند.
They treated the old woman with civility and respect.
نفرین پیرزن
an old woman's curse
پیرزن در سختی زندگی میکرد.
The old woman lived in hardship.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پیرزن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیرزن