health, good health, heartiness, haleness, healthiness, soundness
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سلامتی موهبتی است که با پول نمیتوان خرید.
Health is a blessing that money cannot buy.
ما همه نگران سلامتی او هستیم.
We are all concerned about his health.
علی نگران سلامتی پسرش بود.
Ali was anxious about the health of his son.
والدینش نگران سلامتی او بودند.
His parents were concerned about his health.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سلامتی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سلامتی