ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Tailboard

ˈteɪlbɔːrd ˈteɪlbɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    درب پشت کامیون، تخته عقب (تخته عقب گاری و کامیون برای تخلیه بار)
    • - The tailboard of the truck was damaged in the accident.
    • - در این حادثه درب پشت کامیون آسیب دید.
    • - She leaned against the tailboard of the trailer, waiting for the driver to finish unloading.
    • - او به تخته عقب ترایلر تکیه داد و منتظر بود تا راننده تخلیه‌ی بار را تمام کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت tailboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tailboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tailboard

لغات نزدیک tailboard

پیشنهاد بهبود معانی