امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wanted

ˈwɒːn- / / ˈwɑːn- ˈwɒntɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    wants
  • وجه وصفی حال:

    wanting
  • صفت تفضیلی:

    more wanted
  • صفت عالی:

    most wanted

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خواستنی، دوست‌داشتنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- She was a much wanted baby.
- اون بچه خیلی دوست داشتنی بود.
adjective
تحت تعقیب
- He's a wanted man.
- او مردی تحت تعقیب است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wanted

  1. adjective Desired or wished for or sought
    Synonyms:
    needed necessary desired in need of sought-after cherished in-demand requested asked-for precious treasured
    Antonyms:
    satisfied fulfilled unwanted filled
  1. verb Have need of
    Synonyms:
    required lacked desired needed wished thirsted sought preferred necessitated missed hungered demanded craved chosen aspired
    Antonyms:
    have
  1. verb Feel or have a desire for; want strongly
    Synonyms:
    desired willed craved pleased ached liked fancied aspired chosen required wished
    Antonyms:
    hated disliked despised
  1. verb To have a strong longing for
    Synonyms:
    honed yearned wished pined panted longed hankered desired ached
  1. verb To have a strong feeling to have (something); wish (to possess or do something); desire greatly:
    Synonyms:
    desired

لغات هم‌خانواده wanted

  • adjective
    wanted
  • verb - transitive
    want

ارجاع به لغت wanted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wanted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wanted

لغات نزدیک wanted

پیشنهاد بهبود معانی