با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Needed

ˈniː.dɪd ˈniː.dɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    needs
  • وجه وصفی حال:

    needing

معنی

adjective
موردنیاز، ضروری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد needed

  1. adjective Necessary for relief or supply
    Synonyms: required, wanted, needful, desired, requisite
  2. verb Require as useful, just, or proper
    Synonyms: necessitated, obliged, involved, taken, required, demanded, postulated, asked
  3. verb Have need of
    Synonyms: required, wanted, lacked, yearned, thirsted, pinched, hungered, hankered, distressed, desired, demanded, craved, missed
    Antonyms: have, held, owned

ارجاع به لغت needed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «needed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/needed

لغات نزدیک needed

پیشنهاد بهبود معانی