آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۱ مرداد ۱۴۰۴

    Requisite

    ˈrekwəzət ˈrekwəzət

    معنی requisite | جمله با requisite

    noun adjective

    بایسته، شرط لازم، لازمه، احتیاج، چیز ضروری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    the requisite supplies for this journey

    توشه‌های لازم برای این سفر

    Freedom of speech is the first requisite of free people.

    آزادی بیان اولین شرط لازم برای انسان‌های آزاده است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد requisite

    1. adjective necessary
      Synonyms:
      needed essential vital required compulsory mandatory indispensable imperative obligatory appropriate suitable due called for demanded needful unavoidable prerequisite just right rightful deserved enforced recommended prescribed set condign imperious compulsatory
      Antonyms:
      unnecessary optional nonessential
    1. noun necessity, want
      Synonyms:
      need want demand essential lack obligation imperative condition element must requirement provision terms concern specification qualification stipulation precondition prerequisite fundamental urgency exigency compulsion sine qua non prepossession preoccupation pinch prescription fulfillment extremity vital part desideratum engrossment exaction claim
      Antonyms:
      desire wish option

    سوال‌های رایج requisite

    معنی requisite به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «requisite» در زبان فارسی به «ضروری» یا «لازم» ترجمه می‌شود.

    «Requisite» صفت یا اسم است که به چیزی اشاره دارد که برای انجام یک کار، رسیدن به هدف یا تکمیل یک فرآیند ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. این واژه نشان می‌دهد که بدون وجود آن عنصر یا شرط، انجام صحیح یا موفقیت‌آمیز یک فعالیت امکان‌پذیر نیست. برای مثال، جمله‌ی «A passport is a requisite for international travel» به معنای «گذرنامه برای سفر بین‌المللی ضروری است» بیانگر اهمیت و الزام یک ابزار یا شرایط مشخص برای تحقق هدف است.

    از نظر کاربردی، «requisite» در محیط‌های آموزشی، شغلی، قانونی و علمی به کار می‌رود. در تحصیل، برخی مدارک یا پیش‌نیازها برای ثبت‌نام در یک دوره آموزشی requisite محسوب می‌شوند. در محیط کاری، مهارت‌ها، تجربه‌ها یا مجوزهای خاص می‌توانند برای پذیرش در شغل یا اجرای پروژه‌ای خاص لازم باشند. در متن‌های قانونی و رسمی نیز این واژه برای تأکید بر شروط یا الزامات ضروری استفاده می‌شود.

    از نظر دستوری، «requisite» هم به عنوان صفت (adjective) و هم به عنوان اسم (noun) قابل استفاده است. به عنوان صفت، نشان‌دهنده‌ی ویژگی ضروری بودن چیزی است، مانند «requisite knowledge» به معنای «دانش لازم». به عنوان اسم، می‌تواند خود «چیز ضروری» را بیان کند، مانند «The requisites for the job include experience and education» به معنای «ملزومات این شغل شامل تجربه و تحصیلات است».

    در متون ادبی و تحلیلی، «requisite» برای نشان دادن اهمیت، اولویت و نیازمندی‌ها به کار می‌رود. نویسندگان و سخنرانان از این واژه برای تأکید بر لزوم وجود شرایط، مهارت‌ها یا ابزارهای خاص بهره می‌برند تا پیام خود را دقیق‌تر و روشن‌تر منتقل کنند. این کاربرد باعث می‌شود که مفهوم «ضرورت» در ذهن خواننده یا شنونده به شکل واضح و قدرتمند تثبیت شود.

    «requisite» واژه‌ای کاربردی و چندوجهی است که هم در محیط‌های رسمی و علمی اهمیت دارد و هم در زندگی روزمره برای توصیف نیازها و الزامات ضروری استفاده می‌شود. آشنایی با این واژه، توانایی بیان شرایط، ملزومات و عناصر حیاتی برای موفقیت یا انجام یک فعالیت را در زبان انگلیسی بهبود می‌بخشد و امکان انتقال دقیق مفاهیم مهم را فراهم می‌کند.

    ارجاع به لغت requisite

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «requisite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/requisite

    لغات نزدیک requisite

    • - required
    • - requirement
    • - requisite
    • - requisiteness
    • - requisition
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Portuguese pharmacy phat phrase pice piety piggy pipsqueak pitch in pitch-dark raise your hand zoom in yoga wouldn't would-be اغماض کردن مقلد معیشت معاش معضل معضلات عزل کردن ابلق اسم آجیل ثواب غدیر خوشحال خوش‌حالی چپق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.