آیکن بنر

خسوف ۱۶ شهریور، ماه خونین به انگلیسی چی می‌شه؟

ماه خونین به انگلیسی (۱۶ شهریور)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Must

məst məst

توضیحات:

همچنین می‌توان از musth به‌ جای must استفاده کرد.

معنی must | جمله با must

noun adverb A2

باید، بایست، میبایستی، بایسته، ضروری، لابد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

You must go.

تو باید بروی.

I know I must pay her.

می‌دانم که باید به او (پول) بپردازم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Shoot if you must!

اگر مجبوری، تیراندازی کن!

You mustn't tell anyone about this.

شما نباید دراین‌باره به کسی بگویید.

You must be his brother.

شما حتماً برادر او هستید.

It must be late.

لابد دیر شده است.

I must have forgotten.

شاید یادم رفته باشد.

I thought he must be my cousin.

فکر کردم شاید پسرعمویم باشد.

You must be tired after that long walk.

پس از آن پیاده‌روی طولانی لابد خسته هستی.

All humans must die.

همه‌ی انسان‌ها خواهند مرد.

If you must drink so much, of course you'll feel sick.

اگر اصرار داری این‌همه‌ مشروب بخوری، حتماً حالت خراب خواهد شد.

For you exercise is a must!

ورزش برای تو واجب است!

Warm clothes are a must in the mountains.

در کوهستان لباس گرم از ضروریات است.

must readings

خواندنی‌های ضروری

For me the must thing is to be prepared at all times.

برای من چیز واجب این است که همیشه آماده باشم.

a must elephant

فیل مست

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد must

  1. verb ought, should
    Synonyms:
    should must needs have to have need be required be obliged be compelled have got to got to be ordered be directed be necessitated have no choice be made be driven pushed to the wall be one’s fate be destined be doomed

سوال‌های رایج must

معنی must به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «must» در زبان فارسی به «باید» ترجمه می‌شود.

«باید» یکی از مهم‌ترین افعال کمکی در زبان انگلیسی است که برای بیان ضرورت، اجبار یا الزام استفاده می‌شود. وقتی گفته می‌شود «...you must» به معنای این است که انجام آن کار الزامی و غیرقابل چشم‌پوشی است. این کلمه کاربرد گسترده‌ای در زبان روزمره، محیط‌های کاری، آموزش و حتی قوانین دارد و به مخاطب نشان می‌دهد که عملی بدون انجام آن ناقص یا ناپذیرفتنی خواهد بود.

از نظر معنایی، «must» بیانگر ضرورت فوری یا غیرقابل انکار است. برخلاف افعال دیگری که می‌توانند انتخابی باشند، «must» تقریباً همیشه بار الزام‌آور دارد و نشان‌دهنده تصمیم یا قانون صادر شده توسط گوینده است. این ویژگی باعث می‌شود که «must» در نوشتار رسمی، دستورالعمل‌ها و راهنماهای عملی کاربرد بسیار بالایی داشته باشد.

علاوه بر کاربرد مستقیم، «must» در بیان حدس و یقین نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، وقتی گفته می‌شود «he must be tired» به معنای این است که با توجه به شرایط، خستگی او تقریباً قطعی به نظر می‌رسد. این کاربرد نشان می‌دهد که «must» نه تنها برای اجبار بلکه برای بیان تحلیل منطقی و نتیجه‌گیری بر اساس شواهد نیز اهمیت دارد.

کاربرد «must» محدود به زمان حال نیست و در زمینه‌های مختلفی مانند توصیه، هشدار و قانون‌گذاری به کار می‌رود. در مکالمات روزمره، وقتی کسی به دیگری می‌گوید «you must try this food»، در واقع در حال توصیه‌ای قوی و جدی است که انجام آن تجربه را ضروری می‌داند. از این نظر، «must» می‌تواند بار مثبت یا انگیزشی نیز داشته باشد، نه فقط بار اجباری.

در آموزش زبان انگلیسی، درک درست تفاوت «must» با افعال مشابهی مانند «have to» یا «should» اهمیت زیادی دارد. «Must» معمولاً نشان‌دهنده الزامی شخصی یا قانونی است، در حالی که «have to» بیشتر به اجبار خارجی یا شرایط محیطی اشاره دارد و «should» توصیه یا ضرورت نسبی را منتقل می‌کند. استفاده دقیق از «must» باعث شفافیت و قدرت بیان در ارتباطات می‌شود و نشان‌دهنده تسلط گوینده بر زبان است.

ارجاع به لغت must

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «must» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/must

لغات نزدیک must

پیشنهاد بهبود معانی