آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ شهریور ۱۴۰۴

    Must

    məst məst

    توضیحات:

    همچنین می‌توان از musth به‌ جای must استفاده کرد.

    معنی must | جمله با must

    noun adverb A2

    باید، بایست، میبایستی، بایسته، ضروری، لابد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    You must go.

    تو باید بروی.

    I know I must pay her.

    می‌دانم که باید به او (پول) بپردازم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Shoot if you must!

    اگر مجبوری، تیراندازی کن!

    You mustn't tell anyone about this.

    شما نباید دراین‌باره به کسی بگویید.

    You must be his brother.

    شما حتماً برادر او هستید.

    It must be late.

    لابد دیر شده است.

    I must have forgotten.

    شاید یادم رفته باشد.

    I thought he must be my cousin.

    فکر کردم شاید پسرعمویم باشد.

    You must be tired after that long walk.

    پس از آن پیاده‌روی طولانی لابد خسته هستی.

    All humans must die.

    همه‌ی انسان‌ها خواهند مرد.

    If you must drink so much, of course you'll feel sick.

    اگر اصرار داری این‌همه‌ مشروب بخوری، حتماً حالت خراب خواهد شد.

    For you exercise is a must!

    ورزش برای تو واجب است!

    Warm clothes are a must in the mountains.

    در کوهستان لباس گرم از ضروریات است.

    must readings

    خواندنی‌های ضروری

    For me the must thing is to be prepared at all times.

    برای من چیز واجب این است که همیشه آماده باشم.

    a must elephant

    فیل مست

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد must

    1. noun necessity, essential
      Synonyms:
      need duty obligation requirement essential condition prerequisite imperative fundamental requisite charge right commitment devoir ought to necessary sine qua non committal precondition
    1. verb ought, should
      Synonyms:
      should must needs have to have need be required be obliged be compelled have got to got to be ordered be directed be necessitated have no choice be made be driven pushed to the wall be one’s fate be destined be doomed

    سوال‌های رایج must

    معنی must به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «must» در زبان فارسی به «باید» ترجمه می‌شود.

    «باید» یکی از مهم‌ترین افعال کمکی در زبان انگلیسی است که برای بیان ضرورت، اجبار یا الزام استفاده می‌شود. وقتی گفته می‌شود «...you must» به معنای این است که انجام آن کار الزامی و غیرقابل چشم‌پوشی است. این کلمه کاربرد گسترده‌ای در زبان روزمره، محیط‌های کاری، آموزش و حتی قوانین دارد و به مخاطب نشان می‌دهد که عملی بدون انجام آن ناقص یا ناپذیرفتنی خواهد بود.

    از نظر معنایی، «must» بیانگر ضرورت فوری یا غیرقابل انکار است. برخلاف افعال دیگری که می‌توانند انتخابی باشند، «must» تقریباً همیشه بار الزام‌آور دارد و نشان‌دهنده تصمیم یا قانون صادر شده توسط گوینده است. این ویژگی باعث می‌شود که «must» در نوشتار رسمی، دستورالعمل‌ها و راهنماهای عملی کاربرد بسیار بالایی داشته باشد.

    علاوه بر کاربرد مستقیم، «must» در بیان حدس و یقین نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، وقتی گفته می‌شود «he must be tired» به معنای این است که با توجه به شرایط، خستگی او تقریباً قطعی به نظر می‌رسد. این کاربرد نشان می‌دهد که «must» نه تنها برای اجبار بلکه برای بیان تحلیل منطقی و نتیجه‌گیری بر اساس شواهد نیز اهمیت دارد.

    کاربرد «must» محدود به زمان حال نیست و در زمینه‌های مختلفی مانند توصیه، هشدار و قانون‌گذاری به کار می‌رود. در مکالمات روزمره، وقتی کسی به دیگری می‌گوید «you must try this food»، در واقع در حال توصیه‌ای قوی و جدی است که انجام آن تجربه را ضروری می‌داند. از این نظر، «must» می‌تواند بار مثبت یا انگیزشی نیز داشته باشد، نه فقط بار اجباری.

    در آموزش زبان انگلیسی، درک درست تفاوت «must» با افعال مشابهی مانند «have to» یا «should» اهمیت زیادی دارد. «Must» معمولاً نشان‌دهنده الزامی شخصی یا قانونی است، در حالی که «have to» بیشتر به اجبار خارجی یا شرایط محیطی اشاره دارد و «should» توصیه یا ضرورت نسبی را منتقل می‌کند. استفاده دقیق از «must» باعث شفافیت و قدرت بیان در ارتباطات می‌شود و نشان‌دهنده تسلط گوینده بر زبان است.

    ارجاع به لغت must

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «must» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/must

    لغات نزدیک must

    • - mussulman
    • - mussy
    • - must
    • - mustache
    • - mustached
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.