۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Committal

kəˈmɪtl kəˈmɪtl

شکل جمع:

committals

معنی

noun

( commitment ) سرسپردگی، ارتکاب، حکم توقیف، تعهد، الزام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد committal

  1. noun the act of committing a crime
    Synonyms:
    commission commitment perpetration consignment

سوال‌های رایج committal

شکل جمع committal چی میشه؟

شکل جمع committal در زبان انگلیسی committals است.

ارجاع به لغت committal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «committal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/committal

لغات نزدیک committal

پیشنهاد بهبود معانی