آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Onto

ˈɑːn- / / ˈɒːn- ˈɒntə

معنی onto | جمله با onto

preposition B1

به سوی، به، توی، به درون، بر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She slipped away from the chair onto the floor.

او از صندلی فرو لغزید و بر کف اتاق افتاد.

They are onto our schemes.

آن‌ها از نقشه‌های ما باخبرند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد onto

  1. to
    Synonyms:
    toward adjacent in contact with
  1. upon
    Synonyms:
    on above over out upon

ارجاع به لغت onto

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «onto» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/onto

لغات نزدیک onto

پیشنهاد بهبود معانی