آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Onto

ˈɑːn- / / ˈɒːn- ˈɒntə

معنی onto | جمله با onto

preposition B1

به سوی، به، توی، به درون، بر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

She slipped away from the chair onto the floor.

او از صندلی فرو لغزید و بر کف اتاق افتاد.

They are onto our schemes.

آن‌ها از نقشه‌های ما باخبرند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد onto

  1. to
    Synonyms:
    toward adjacent in contact with
  1. upon
    Synonyms:
    on above over out upon

ارجاع به لغت onto

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «onto» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/onto

لغات نزدیک onto

پیشنهاد بهبود معانی