فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Ontogeny

anˈtɑːdʒəni anˈtɑːdʒəni
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    فرد بالش، رشد‌شناسی، تاریخچه رشد و رویش موجودات
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ontogeny

  1. noun The life cycle of a single organism; biological development of the individual
    Synonyms: growth, growing, maturation, ontogenesis, development

ارجاع به لغت ontogeny

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ontogeny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ontogeny

لغات نزدیک ontogeny

پیشنهاد بهبود معانی