بالا، در بالا، بالای، فراز، درفراز، بالای سر، طبقهی بالا، درآسمان، به بهشت، متجاوز از
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
He lay down and looked at the branches above.
او دراز کشید و به شاخههای بالای سرش نگاه کرد.
The stairway leading above.
پلکانی که به طبقهی بالا میرود.
a gift from above
یک هدیهی آسمانی
The house above the high hill.
خانهای که در بالای تپهی مرتفع قرار دارد.
Young birds are light brown above.
بالای بدن پرندگان جوان قهوهای کمرنگ است.
fifty and above
متجاوز از پنجاه، پنجاه و بیشتر
a room above-stairs
اتاقی در بالاخانه
بهشت، آسمان، جهان باقی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
those living and those gone above
آنانکه زندهاند و آنانکه به جهان باقی شتافتهاند
مافوق، ارشد، بالا مقام، بالادست
A colonel is above a major.
یک سرهنگ مافوق یک سرگرد است.
نام برده، سابقالذکر، فوقالذکر، بالاتر، واقع در بالا
The above is the owner of the horse.
شخص نامبرده مالک آن اسب است.
He is above suspicion.
در مورد او سوءظن روا نیست.
He is above taking profits for himself.
او کسی نیست که منافع را به جیب بزند.
بالاتر از میانگین، بالاتر از حد متوسط
مذکور در فوق، نامبرده، فوقالذکر
طبقه بالا
ماورای، فراتر از، فراتر از انتظار، ماورای باور
از همه مهمتر، مافوق همه
ماورای، فراتر از، فراتر از انتظار، ماورای باور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «above» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/above