بالا، در بالای سر، مخارج کلی، سرجمع
بالاسری، هوایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an overhead garage door
در گاراژ که در بالا تا و جمع میشود، در بالارو گاراژ
an overhead light
چراغ سقفی، چراغ بالای سر
Overhead cables are more dangerous than underground cables.
کابلهای هوایی از کابلهای زیرزمینی خطرناکترند.
an overhead bridge for pedestrians
پل هوایی برای عابر پیاده
Overhead costs are relatively independent of the rate of production.
هزینهی بالاسری نسبتاً از میزان تولید مستقل هستند.
I was looking at the stars overhead.
به ستارگان بالای سرم نگاه میکردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overhead» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overhead