با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Heading

ˈhedɪŋ ˈhedɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    headed
  • شکل سوم:

    headed
  • سوم شخص مفرد:

    heads
  • شکل جمع:

    headings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable C1
    عنوان‌گذاری، عنوان، سرصفحه، سرنامه، تاریخ و نشانی نویسنده کاغذ، با سر توپ زدن
    • - The headings of the book's chapters are printed in capital letters.
    • - عنوان فصل‌های کتاب با حروف بزرگ چاپ شده است.
    • - He changed his article's heading.
    • - او عنوان مقاله‌ی خود را عوض کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد heading

  1. noun title
    Synonyms: caption, description, descriptor, headline, label, legend, lemma, rubric
  2. noun course
    Synonyms: aim, angle, bearing, compass reading, direction, line, point, point of compass, route, track, trajectory, way

لغات هم‌خانواده heading

ارجاع به لغت heading

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heading» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heading

لغات نزدیک heading

پیشنهاد بهبود معانی