امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rubric

ˈruːbrɪk ˈruːbrɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
عنوان، سرفصل، عنوانی که با حروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد، خط قرمز، روال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The rubric of "democracy" is now used for all kinds of political regimes.
- اکنون عنوان «دمکراسی» را برای انواع رژیم‌های سیاسی به کار می‌برند.
- Calligraphy is an art form with its own particular rubrics.
- خوش‌نویسی نوعی هنر با معیارهای مخصوص به خودش است.
- rubric day
- روز تعطیل (که در تقویم با حروف قرمز می‌نویسند)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rubric

  1. noun A heading that names a statute or legislative bill; may give a brief summary of the matters it deals with
    Synonyms: title, statute title
  2. noun An explanation or definition of an obscure word in a text
    Synonyms: gloss
  3. noun A code or set of codes governing action or procedure, for example
    Synonyms: dictate, prescript, regulation, rule

ارجاع به لغت rubric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rubric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rubric

لغات نزدیک rubric

پیشنهاد بهبود معانی