ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Label

ˈleɪbl ˈleɪbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    labeled
  • شکل سوم:

    labeled
  • سوم شخص مفرد:

    labels
  • وجه وصفی حال:

    labeling
  • شکل جمع:

    labels

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    برچسب، اتیکت، لیبل
    • - Before taking the medicine, read the label on the bottle carefully.
    • - پیش از مصرف دارو برچسب روی بطری را به دقت بخوانید.
    • - Do not remove the label containing the manufacturer's name and the item's price!
    • - اتیکت حاوی نام سازنده و قیمت کالا را نکنید!
  • noun countable C2
    انگ، برچسب، وصله (کلمه یا عبارتی که از آن برای توصیف ویژگی‌ها یا حالات افراد یا فعالیت‌ها یا چیزها اغلب به شیوه‌ای که ناعادلانه است استفاده می‌شود)
    • - Don't let society's labels restrict your true potential.
    • - اجازه ندهید انگ‌های جامعه توانایی واقعی شما را محدود کند.
    • - The label of "lazy" is often unfairly placed on people who struggle with mental health issues.
    • - برچسب «تنبل» اغلب به‌طور ناعادلانه روی افرادی که با مشکلات سلامت روان دست‌وپنجه نرم می‌کنند، گذاشته می‌شود.
  • noun countable B1
    مارک (شرکتی که کالاهایی را برای فروش تولید می‌کند یا خود کالا یا نام یا نماد شرکت)
    • - Nike is a popular sports apparel label.
    • - نایکی مارک محبوب پوشاک ورزشی است.
    • - My favorite label is Lay's.
    • - مارک محبوب من لیز است.
  • verb - transitive C1
    برچسب زدن به، برچسب چسباندن روی، ... لیبل زدن به
    • - Each of the boxes is labelled.
    • - هر یک از جعبه‌ها برچسب خورده است.
    • - She hired a man to label bottles for her wedding reception.
    • - او مردی را برای برچسب زدن به بطری‌های مراسم عروسی‌اش استخدام کرد.
  • verb - transitive
    برچسب ... به کسی زدن، به‌عنوان ... قلمداد کردن، نامیدن، خواندن
    • - Many girls labelled "bad" turned out to be mentally ill.
    • - بسیاری از دخترانی که به‌عنوان «بد» قلمداد شده بودند، معلوم شد که از نظر روانی بیمار بودند.
    • - Don't label me as lazy just because I haven't finished my work yet.
    • - فقط به این دلیل که هنوز کارم را تمام نکرده‌ام، به من برچسب تنبل نزنید.
  • noun countable
    برچسب (در فرهنگ لغت) (که از آن برای ارائه‌ی اطلاعات اضافی استفاده می‌شود)
    • - In Fast Dictionary, the "obsolete" label indicates that this word is no longer commonly used in modern language.
    • - در فست‌دیکشنری، برچسب «قدیمی» نشان می‌دهد که از این لغت دیگر به‌طور معمول در زبان مدرن استفاده نمی‌شود.
    • - Please look up the label for the word "intricate" to understand its detailed meaning and usage.
    • - لطفاً برچسب لغت intricate را نگاه کنید تا معنی دقیق و کاربرد آن را بفهمید.
  • noun countable
    شیمی برچسب (در نام‌گذاری ایزوتوپ‌ها)
    • - Researchers often use different labels to distinguish between various isotopes.
    • - محققان اغلب از برچسب‌های مختلف برای تمایز بین ایزوتوپ‌های مختلف استفاده می‌کنند.
    • - Researchers examined the label on the isotope.
    • - محققان برچسب روی ایزوتوپ را بررسی کردند.
  • noun countable
    موسیقی ناشر
    • - The label's latest album has been getting great reviews.
    • - تازه‌ترین آلبوم این ناشر بازخوردهای خوبی دریافت کرده است.
    • - This label aims to revolutionize the music industry.
    • - هدف این ناشر ایجاد انقلابی در صنعت موسیقی است.
  • verb - transitive
    شیمی برچسب‌گذاری کردن
    • - Scientists label radioactive elements.
    • - دانشمندان عناصر رادیواکتیو را برچسب‌گذاری می‌کنند.
    • - The technician carefully labels each sample.
    • - تکنسین هر نمونه را با دقت برچسب‌گذاری می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد label

  1. noun marker, description; brand
    Synonyms: characterization, classification, company, design, epithet, hallmark, identification, insignia, logo, mark, number, price mark, stamp, sticker, tag, tally, ticket, trademark
  2. verb mark, describe; brand
    Synonyms: call, characterize, class, classify, define, designate, identify, name, specify, stamp, sticker, tag, tally

ارجاع به لغت label

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «label» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/label

لغات نزدیک label

پیشنهاد بهبود معانی