گذشتهی ساده:
namedشکل سوم:
namedسومشخص مفرد:
namesوجه وصفی حال:
namingشکل جمع:
namesنام، اسم
My name is Manoochehr.
نام من منوچهر است.
Please spell your name for me.
لطفاً اسم خود را برای من هجی کنید.
family name
نام خانوادگی
The name of this fruit is apple.
اسم این میوه سیب است.
You must learn the names of all countries.
باید نام همهی کشورها را یاد بگیری.
It is wrong to call names.
لقب زشت دادن کار درستی نیست.
اسم و رسم، خانواده، ایل و تبار، خاندان، نام و شهرت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
In Shiraz he made quite a name for himself.
در شیراز برای خودش اسم و رسمی پیدا کرد.
By his evil deeds he stained his family name.
با اعمال بدش شهرت خانوادگی خود را لکهدار کرد.
He was the last of his name.
او آخرین فرد آن خانواده بود.
آدم برجسته، نامدار، خوش نام، معروف، حاوی نام، با نام
He had a name for learning.
او در دانش شهره بود.
the greatest name in the history of science
بزرگترین شخصیت تاریخ علم
A good name is better than money.
نیکنامی از پول بهتر است.
in the name of God, the merciful, and the compassionate
به نام خداوند بخشنده و مهربان
a name brand
کالای مارک معروف
نامیدن، نام دادن
They named him Ahmed.
او را احمد نامیدند.
نام بردن
He has been named for the job.
برای آن شغل از او نام برده شده است.
The child was named after his grandfather.
نام پدربزرگ را روی نوزاد گذاشتند.
I am not going to name names.
من از کسی نام نخواهم برد.
Name that tree.
نام آن درخت را بگو.
He can name all of the Emams.
او نام همهی امامها را میداند.
He couldn't even name one African country.
او نمیتوانست حتی یک کشور افریقایی را نام ببرد.
He doesn't have a penny to his name.
او یک شاهی هم ندارد.
به نام صداکردن
He was king in name only.
او فقط به اسم شاه بود.
مشهور، نامدار
Each suitcase must have a name tag.
هر یک از چمدانها باید بر چسب حاوی نام صاحب آن را داشته باشد.
به نام
فقط بهاسم شناختن
فحش دادن، اسم بد روی کسی گذاشتن، بد و بیراه گفتن
دشنام دادن، به زشتی نام بردن (از)، لقب زشت دادن به، ناسزا گفتن
فقط به اسم (نه واقعاً)
تعلق به
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «name» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/name