با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Elect

ɪˈlekt ɪˈlekt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    elected
  • شکل سوم:

    elected
  • سوم شخص مفرد:

    elects
  • وجه وصفی حال:

    electing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective B2
    برگزیده، منتخب
    • - the president-elect
    • - رئیس‌جمهور برگزیده
    • - a delegate-elect
    • - نماینده‌ی برگزیده
    • - the bride-elect
    • - عروس انتخاب‌شده
    • - an elect group of intellectuals and artists
    • - گروه منتخبی از اندیشمندان و هنرمندان
  • noun countable
    ممتاز، خاص، مقرب
    • - The emperor was the elect of God.
    • - امپراطور، برگزیده‌ی خداوند بود.
  • verb - transitive
    برگزیدن، انتخاب کردن
    • - He was elected twice.
    • - او دو بار انتخاب شد.
    • - They leaned toward electing someone as their leader.
    • - آنان تمایل داشتند که کسی را به رهبری برگزینند.
    • - to elect a chairman
    • - رئیس انتخاب کردن
    • - Faced with hunger and torture, many captives elected suicide.
    • - بسیاری از اسیران چون با گرسنگی و شکنجه روبرو بودند، به خودکشی روی آوردند.
    • - Those elected by God shall save the church.
    • - آنان که برگزیده‌ی خداوند هستند، کلیسا را نجات خواهند داد.
    • - To elect souls a savior will come.
    • - یک نفر ناجی به سراغ ارواح رستگاران خواهد آمد.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
  • verb - intransitive
    ترجیح دادن، برتر دانستن
    • - We elected to stay.
    • - ما ماندن را ترجیح دادیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد elect

  1. verb select as representative; choose
    Synonyms: accept, admit, appoint, ballot, conclude, cull, decide upon, designate, determine, go down the line, judge, mark, name, nominate, optate, opt for, pick, pick out, prefer, receive, resolve, settle, settle on, single out, take, tap, vote, vote for
    Antonyms: ignore, vote down, vote out

Collocations

  • the elect

    1- نخبگان، دست‌چین‌شدگان، ممتازها، فرمندان 2- (الهیات) برگزیدگان خدا، رستگاران، مقربان درگاه خدا

لغات هم‌خانواده elect

ارجاع به لغت elect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «elect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/elect

لغات نزدیک elect

پیشنهاد بهبود معانی