گذشتهی ساده:
tappedشکل سوم:
tappedسومشخص مفرد:
tapsوجه وصفی حال:
tappingشکل جمع:
tapsآهسته ضربه زدن، بهآرامی ضربه زدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
She kept tapping her pencil on the table.
مدام مداد خود را آهسته به میز میزد.
Iraj tapped me on the shoulder and said "get up"
ایرج دست به شانهام زد و گفت: «بلند شو»
تکنولوژی ضربه زدن، لمس کردن (صفحهی موبایل و تبلت و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
If you want to make a call, simply tap on the phone icon and dial the number.
اگر میخواهید تماس بگیرید، کافی است روی آیکون تلفن ضربه بزنید و شماره را بگیرید.
I tapped the screen to open the Fast Dictionary app.
روی صفحه ضربه زدم تا اپلیکیشن فستدیکشنری باز شود.
بهرهبرداری کردن، استفاده کردن، بهرهگیری کردن
I need to tap into my creativity.
باید از خلاقیتم استفاده کنم.
The politician tried to tap into the public's fears and win their support.
این سیاستمدار سعی کرد از ترس مردم استفاده و حمایت آنها را جلب کند.
انگلیسی بریتانیایی شیر آب
The tap in the bathroom was leaking and needed to be fixed.
شیر حمام نشتی داشت و باید تعمیر میشد.
I accidentally left the tap running and wasted a lot of water.
بهطور تصادفی شیر آب را باز گذاشتم و آب زیادی را هدر دادم.
The plumber replaced the old tap with a new one.
لولهکش شیر آب قدیمی را با شیر آب جدید جایگزین کرد.
Can you pour me a glass of water from the tap?
میشه یه لیوان آب از شیر آب برام بریزی؟
انگلیسی بریتانیایی شیر (گاز و آبجو و غیره)
The gas company worker closed the tap on the main line to conduct maintenance.
کارگر شرکت گاز برای انجام تعمیرات شیر شاهراه را بست.
The tap on the beer barrel was broken
شیر بشکهی آبجو شکسته بود.
ضربه، تقه، صدای ضربه
The tap of the pen on the desk was the only sound in the silent classroom.
صدای ضربهی قلم روی میز تنها صدایی بود که در کلاس ساکت به گوش میرسید.
I heard a tap on the door.
صدای تقهی در را شنیدم.
تپ (نوعی رقص با کفشهایی مجهز به صفحات فلزی کوچک متصل به کف کفش که مشخصهی آن ضربات ریتمیک پا و پاشنهی پا است)
I love the energy and excitement of tap.
عاشق انرژی و هیجان رقص تپ هستم.
The sound of the tap shoes hitting the floor was like music to his ears.
صدای برخورد کفشهای رقص تپ به زمین، در گوش او به مثابهی موسیقی بود.
تپ رقصیدن، رقصیدن به صورت تپ
The music started and she began to tap.
موسیقی شروع شد و او شروع به تپ رقصیدن کرد.
He loves to tap.
او عاشق رقصیدن به صورت تپ است.
دستگاه شنود، دستگاه استراق سمع
The detective used a tap to gather evidence of the suspect's phone conversations.
کارآگاه برای جمعآوری شواهدی از مکالمات تلفنی مظنون از دستگاه شنود استفاده کرد.
The spy planted a tap on the target's phone to gather classified information.
جاسوس برای جمعآوری اطلاعات طبقهبندی شده روی تلفن موردنظر، دستگاه استراق سمع قرار داد.
شنود کردن، استراق سمع کردن، کنترل کردن (تلفن)
The FBI was able to tap the suspect's phone.
افبیآی توانست تلفن مظنون را شنود کند.
The private investigator was hired to tap the phone of the cheating spouse.
کارآگاه خصوصی برای کنترل تلفن همسر خیانتکار به کار گماشته شد.
Be careful of what you say on the phone, it's tapped.
مواظب حرفهایی که پشت تلفن میزنی باش؛ چون تلفن تو تحت کنترل است.
زبانشناسی تکضربی (آوایی که تنها در نتیجهی یک بار تماس سریع نوک زبان با سقف دهان تولید شود)
The phonetic symbol for the tap is a small upside-down "t".
نماد آوایی تکضربی یک t کوچک وارونه است.
The linguist noted that the tap is a common sound in many languages.
این زبانشناس بیان کرد که تکضربی در بسیاری از زبانها آوایی رایج است.
انگلیسی آمریکایی برگزیدن، انتخاب کردن، تعیین کردن (برای شغل و غیره)
Two new athletes were tapped for membership.
دو ورزشکار جدید برای عضویت برگزیده شدند.
The football team tapped a new coach.
این تیم فوتبال یک مربی جدید را انتخاب کرد.
گلمیخ (پاشنهی کفش)
The cobbler suggested adding taps to the soles of his boots for better traction.
پینهدوز پیشنهاد کرد برای ارتجاع بهتر، گلمیخهایی به کف چکمههایش اضافه کند.
The tap on the heel of his shoes made a sharp clicking sound on the pavement as he walked.
گلمیخ پاشنهی کفشهایش صدای تق تق تیزی در پیادهرو به راه انداخت.
توپی (برای سوراخ بشکه و غیره)
The worker had trouble removing the tap from the oil drum.
کارگر در برداشتن توپی از بشکهی نفت مشکل داشت.
The bartender pulled out the tap and filled the mug with fresh beer from the cask.
متصدی بار توپی را بیرون کشید و ماگ را با آبجوی تازهی بشکه پر کرد.
گشودن، باز کردن، توپی را برداشتن (سوراخ بطری یا بشکه و غیره)
The winemaker tapped the barrel of wine and filled up the glass for tasting.
شرابساز بشکهی شراب را باز کرد و گیلاس را برای چشیدن پر کرد.
The plumber had to tap the pipe to release the water flow.
لولهکش میبایست برای آزاد کردن جریان آب لوله را میگشود.
سوراخ کردن (برای گرفتن شیره)، شیره گرفتن
tap maple trees
سوراخ کردن درخت افرا (برای گرفتن شیره)
to tap a rubber tree
از درخت کائوچو شیره گرفتن
پول گرفتن (قرض یا هدیه)
He always tries to tap his friends instead of finding a job.
او همیشه سعی میکند به جای پیدا کردن شغل از دوستانش پول دربکشد.
My friend asked me to tap her.
دوستم از من خواست که به او پول بدهم.
1- (آبجو و غیره) در بشکه (و آمادهی بیرون کشیدن و خوردن)، بشکه(ای)
2- در دسترس، در اختیار، مهیا
کلمه "tap" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد که بسته به زمینه استفاده، ممکن است تغییر کند. در زیر به بررسی معانی مختلف این کلمه و نکات جالب آن میپردازیم.
معانی و کاربردها:
1. ضربه زدن یا نواختن:
- یکی از معانی اصلی "tap" به معنای ضربه زدن یا نواختن است. این کاربرد معمولاً در مواقعی استفاده میشود که شخصی به آرامی بر روی یک سطح یا شیئی ضربه میزند. مثلاً میتوان گفت: "She tapped her fingers on the table" به معنای "او انگشتانش را بر روی میز ضربه زد."
2. استفاده از شیر آب:
- در زبان انگلیسی، "tap" همچنین به معنای شیر آب (به ویژه در بریتانیا) است. در این زمینه، "tap" به نوعی وسیلهای اشاره دارد که برای کنترل جریان آب استفاده میشود. مثلاً: "Turn on the tap" به معنای "شیر آب را باز کن."
3. دستگاههای دیجیتال:
- در دنیای فناوری، "tap" به معنای لمس کردن صفحه نمایش دستگاههای لمسی نظیر گوشیهای هوشمند و تبلتها نیز استفاده میشود. به عنوان مثال، "Tap the screen to continue" به معنای "برای ادامه، صفحه را لمس کنید."
4. استخراج اطلاعات:
- در برخی زمینهها، "tap" به معنای استخراج یا دسترسی به اطلاعات نیز به کار میرود. به عنوان مثال، در تکنولوژی اطلاعات، "tapping a database" به معنای دسترسی به یک پایگاه داده برای استخراج دادههاست.
5. موسیقی:
- در دنیای موسیقی، "tap dancing" به نوعی رقص اشاره دارد که در آن رقصنده با کفشهای مخصوص بر روی زمین ضربه میزند و صدا تولید میکند. این نوع رقص به خاطر ریتم و حرکات زیبا و جذابش شناخته شده است.
نکات جالب:
- ریشهشناسی: واژه "tap" از زبان انگلیسی قدیم گرفته شده و به معنای "زیرکی" و "ضربه زدن" است. این واژه به تدریج در زبانهای دیگر نیز وارد شده است.
- استفاده در اصطلاحات: "Tap" در اصطلاحات مختلفی نیز به کار میرود. به عنوان مثال، "tap into" به معنای دسترسی به منابع یا اطلاعات است و "tap dance" به نوعی رقص اشاره دارد که در آن صدا از ضربههای پا تولید میشود.
- فناوری مدرن: با پیشرفت فناوری، مفهوم "tap" به روشهای جدیدی مانند "contactless payment" گسترش یافته است، جایی که کاربران میتوانند با یک لمس ساده، پرداختهای خود را انجام دهند.
- فرهنگهای مختلف: در فرهنگهای مختلف، معنای "tap" ممکن است متفاوت باشد. برای مثال، در برخی کشورها، اصطلاح "tap" بیشتر به شیر آب اشاره دارد، در حالی که در دیگر کشورها به معنای لمس کردن است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tap» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tap