توپی (شیر)، پمپ (شیر آب)، سرلوله، سربطری
He removed the spigot and poured some of the wine into a bowl.
سربطری را درآورد و قدری از شراب را در یک جام ریخت.
spigot and socket
سرلوله و جایگاه
انگلیسی آمریکایی شیر آب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He tightened the spigot to stop the leaking.
او شیر آب را سفت کرد تا نشت نکند.
She installed a new spigot for the outdoor hose.
او یک شیر آب جدید برای شلنگ فضای باز نصب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spigot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spigot