فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Spout

spaʊt spaʊt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

لوله، دهانه، شیراب، ناودان، فواره، فوران، جوش، غلیان، پرش، جهش کردن، پریدن، فواره زدن، فوران کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The pipe was spouting oil into the air.

لوله داشت نفت به هوا می‌پراند.

a powerful spout that had made a curve in the sky

فوران آب پرفشاری که در هوا قوس ایجاد کرده بود

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a ewer's spout

لوله‌ی آفتابه

The whales' spouts were visible from afar.

آبفشانه‌ی نهنگ‌ها از دور پیدا بود.

He is always spouting Shakespeare.

همه‌اش درباره‌ی شکسپیر درفشانی می‌کند.

Blood was spouting from her mouth and nose.

خون از دهان و دماغش فواره می‌زد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spout

  1. verb spurt, emit
    Synonyms:
    discharge emit expel pour spill eject stream gush jet shoot squirt spray surge erupt exude roll cascade
    Antonyms:
    drain
  1. verb talk forcefully
    Synonyms:
    talk go on brag boast rant yell chatter harangue ramble orate declaim pontificate speechify hold forth spiel gush expatiate sermonize shoot off one’s mouth vapor spellbind
    Antonyms:
    be quiet

Phrasal verbs

spout off

نسنجیده حرف زدن، کتره‌گویی کردن، حرف بیجا زدن

Idioms

up the spout

(انگلیس - عامیانه) 1- (قدیمی) در گرو 2- ورشکسته، مفلس 3- آبستن

ارجاع به لغت spout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spout

لغات نزدیک spout

پیشنهاد بهبود معانی