لوله، دهانه، شیراب، ناودان، فواره، فوران، جوش، غلیان، پرش، جهش کردن، پریدن، فواره زدن، فوران کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The pipe was spouting oil into the air.
لوله داشت نفت به هوا میپراند.
a powerful spout that had made a curve in the sky
فوران آب پرفشاری که در هوا قوس ایجاد کرده بود
a ewer's spout
لولهی آفتابه
The whales' spouts were visible from afar.
آبفشانهی نهنگها از دور پیدا بود.
He is always spouting Shakespeare.
همهاش دربارهی شکسپیر درفشانی میکند.
Blood was spouting from her mouth and nose.
خون از دهان و دماغش فواره میزد.
نسنجیده حرف زدن، کترهگویی کردن، حرف بیجا زدن
(انگلیس - عامیانه) 1- (قدیمی) در گرو 2- ورشکسته، مفلس 3- آبستن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spout» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spout