شکل جمع:
vapors( vapour ) بخار، دمه، مه، تبخیر کردن یا شدن، بخوردادن، چاخان کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the vapor coming out of the samovar
بخاری که از سماور بیرون میآمد
water vapor
بخار آب
My breath was vaporing in the cold air.
در هوای سرد نفسم بخار میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vapor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vapor