گذشتهی ساده:
gassedشکل سوم:
gassedسومشخص مفرد:
gassesوجه وصفی حال:
gassingشکل جمع:
gasesهمچنین میتوان از شکل جمع gasses به جای gases استفاده کرد.
گاز، بخار، گاز معده، دما، بخار معده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
In my house the water is heated with gas.
در منزل من آب با گاز گرم میشود.
Beans cause gas.
لوبیا گاز معده تولید میکند.
خوشایند، جالب
The play was a gas.
نمایشنامه جالب بود.
اتومبیل را بنزین زدن (در آمریکا)
گازدار کردن
با گاز خفه کردن، با گاز مسموم شدن، (در جنگ) با گاز سمی مسموم یا مقتول کردن
Thousands of civilians were ruthlessly gassed.
هزاران نفر غیرنظامی را بیرحمانه با گاز کشتند.
(عامیانه) بنزین زدن (به اتومبیل)
(عامیانه) گاز دادن، پا روی گاز گذاشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gas» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gas