آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ بهمن ۱۴۰۳

    Stream

    striːm striːm

    گذشته‌ی ساده:

    streamed

    شکل سوم:

    streamed

    سوم‌شخص مفرد:

    streams

    وجه وصفی حال:

    streaming

    شکل جمع:

    streams

    توضیحات:

    در معانی چهارم و هفتم در انگلیسی آمریکایی به‌جای stream از track استفاده می‌شود.

    معنی stream | جمله با stream

    noun countable B1

    مسیل، جریان، نهر، رود، جوی، جویبار

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    The children played in the shallow stream.

    بچه‌ها در نهر کم‌عمق بازی می‌کردند.

    The sound of the stream was very relaxing.

    صدای رود بسیار آرامش‌بخش بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a stream of blood

    جویی از خون

    a cool mountain stream

    یک جوی آب خنک کوهستانی

    a stream of cold air

    جریان هوای سرد

    noun countable

    جریان آب، مسیر حرکت آب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    We followed the stream as it wound through the forest.

    ما مسیر حرکت آب را دنبال کردیم که در میان جنگل می‌پیچید.

    The stream was too strong to swim against.

    جریان آب برای شنا کردن در خلاف جهت آن بسیار قوی بود.

    noun countable B2

    جریان، زنجیره، سلسله، سیر، موج (مردم یا چیزهای دیگر)

    There was a constant stream of traffic on the highway.

    زنجیره‌ی ثابتی از ترافیک در بزرگ‌راه وجود داشت.

    A constant stream of data flowed from the sensors.

    سیر مداوم داده‌ها از حسگرها جاری شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    A stream of reporters waited outside the courthouse.

    موجی از خبرنگاران بیرون دادگاه منتظر بودند.

    a stream of complaints

    سیلی از شکایات

    a stream of events

    سلسله‌حوادثی

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی دانش‌آموزان هم‌تراز (گروهی از دانش‌آموزان تقریباً هم‌سن که توانایی‌های مشابه دارند و هم‌زمان آموزش می‌بینند)

    Students in the 'A' stream often get into the best universities.

    دانش‌آموزان هم‌تراز (سطح) A اغلب به بهترین دانشگاه‌ها راه پیدا می‌کنند.

    The curriculum is slightly different for each stream.

    برنامه‌ی درسی برای هر گروه کمی متفاوت است.

    verb - intransitive

    جاری شدن، ساطع شدن، تابیدن، سرازیر شدن

    Sweat streamed down his face.

    عرق از چهره‌اش جاری شد.

    Light streamed through the open window.

    نور از پنجره‌ی باز به داخل می‌تابید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    My nose has been streaming all day because of my allergies.

    بینی من به‌خاطر آلرژی‌ام تمام روز آبریزش داشته است.

    Tears streamed down her cheeks as she heard the news.

    وقتی خبر را شنید، اشک روی گونه‌هایش جاری شد.

    Rainwater streamed off the roof during the storm.

    آب باران در طول طوفان از سقف سرازیر شد.

    verb - transitive

    پخش کردن، استریم کردن (دریافت یا پخش زنده‌ی صدا و تصویر در اینترنت)

    The company will stream the conference live online.

    این شرکت کنفرانس را به‌صورت زنده آنلاین استریم خواهد کرد.

    She likes to stream her favorite music while she works.

    او دوست دارد هنگام کار موسیقی مورد‌علاقه‌ی خود را پخش کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Many gamers stream their gameplay on platforms like Twitch.

    بسیاری از گیمرها گیم‌پلی خود را در پلتفرم‌هایی مانند توییچ استریم می‌کنند.

    verb - transitive

    انگلیسی بریتانیایی آموزش دادن (گروه‌بندی کردن و آموزش دادن به دانش‌آموزان تقریباً هم‌سن که توانایی‌های مشابه دارند)

    The school decided to stream the students based on their reading levels.

    مدرسه تصمیم گرفت دانش‌آموزان را بر اساس سطح خواندنشان گروه‌بندی کند و آموزش دهد.

    It's controversial whether to stream students or have mixed-ability classes.

    اینکه آیا دانش‌آموزان را گروه‌بندی کنیم یا کلاس‌هایی با توانایی‌های مختلط داشته باشیم بحث‌برانگیز است.

    verb - transitive verb - intransitive

    برافراشتن، به اهتزاز درآمدن، تکان خوردن

    Colorful flags were streaming in the breeze.

    پرچم‌های رنگارنگ در نسیم به‌ اهتزاز درآمده بودند.

    Fire streamed up the curtains.

    آتش به بالای پرده‌ها زبانه می‌کشید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Her hair streamed out in the wind.

    گیسوانش در باد تکان می‌خورد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد stream

    1. noun small river
      Synonyms:
      creek brook tributary branch river watercourse run current flow torrent race burn drift flood surge tide beck freshet rill rivulet runnel rush spate spritz
    1. verb flow from
      Synonyms:
      run flow emerge pour shed emit issue spill surge roll course continue move past gush glide spout flood cascade sluice spritz spurt
      Antonyms:
      flow into

    Collocations

    go up (or down) stream

    به سمت بالا (یا پایین) رودخانه رفتن، بالارود (یا پایین رود) رفتن

    swim with (or against) stream

    در جهت موافق (یا مخالف) جریان رود حرکت کردن

    Idioms

    on stream

    در حال فعالیت، در‌ حال عمل، در حال تولید، مشغول به کار

    سوال‌های رایج stream

    گذشته‌ی ساده stream چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده stream در زبان انگلیسی streamed است.

    شکل سوم stream چی میشه؟

    شکل سوم stream در زبان انگلیسی streamed است.

    شکل جمع stream چی میشه؟

    شکل جمع stream در زبان انگلیسی streams است.

    وجه وصفی حال stream چی میشه؟

    وجه وصفی حال stream در زبان انگلیسی streaming است.

    سوم‌شخص مفرد stream چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد stream در زبان انگلیسی streams است.

    ارجاع به لغت stream

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «stream» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stream

    لغات نزدیک stream

    • - streak
    • - streaky
    • - stream
    • - stream of consciousness
    • - stream of traffic
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    motivator move forward move house multitude playfulness playlist plight pls poesy poignant permission perplexity persecution personal personally پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.