گذشتهی ساده:
streamedشکل سوم:
streamedسومشخص مفرد:
streamsوجه وصفی حال:
streamingشکل جمع:
streamsدر معانی چهارم و هفتم در انگلیسی آمریکایی بهجای stream از track استفاده میشود.
مسیل، جریان، نهر، رود، جوی، جویبار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The children played in the shallow stream.
بچهها در نهر کمعمق بازی میکردند.
The sound of the stream was very relaxing.
صدای رود بسیار آرامشبخش بود.
a stream of blood
جویی از خون
a cool mountain stream
یک جوی آب خنک کوهستانی
a stream of cold air
جریان هوای سرد
جریان آب، مسیر حرکت آب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We followed the stream as it wound through the forest.
ما مسیر حرکت آب را دنبال کردیم که در میان جنگل میپیچید.
The stream was too strong to swim against.
جریان آب برای شنا کردن در خلاف جهت آن بسیار قوی بود.
جریان، زنجیره، سلسله، سیر، موج (مردم یا چیزهای دیگر)
There was a constant stream of traffic on the highway.
زنجیرهی ثابتی از ترافیک در بزرگراه وجود داشت.
A constant stream of data flowed from the sensors.
سیر مداوم دادهها از حسگرها جاری شد.
A stream of reporters waited outside the courthouse.
موجی از خبرنگاران بیرون دادگاه منتظر بودند.
a stream of complaints
سیلی از شکایات
a stream of events
سلسلهحوادثی
انگلیسی بریتانیایی دانشآموزان همتراز (گروهی از دانشآموزان تقریباً همسن که تواناییهای مشابه دارند و همزمان آموزش میبینند)
Students in the 'A' stream often get into the best universities.
دانشآموزان همتراز (سطح) A اغلب به بهترین دانشگاهها راه پیدا میکنند.
The curriculum is slightly different for each stream.
برنامهی درسی برای هر گروه کمی متفاوت است.
جاری شدن، ساطع شدن، تابیدن، سرازیر شدن
Sweat streamed down his face.
عرق از چهرهاش جاری شد.
Light streamed through the open window.
نور از پنجرهی باز به داخل میتابید.
My nose has been streaming all day because of my allergies.
بینی من بهخاطر آلرژیام تمام روز آبریزش داشته است.
Tears streamed down her cheeks as she heard the news.
وقتی خبر را شنید، اشک روی گونههایش جاری شد.
Rainwater streamed off the roof during the storm.
آب باران در طول طوفان از سقف سرازیر شد.
پخش کردن، استریم کردن (دریافت یا پخش زندهی صدا و تصویر در اینترنت)
The company will stream the conference live online.
این شرکت کنفرانس را بهصورت زنده آنلاین استریم خواهد کرد.
She likes to stream her favorite music while she works.
او دوست دارد هنگام کار موسیقی موردعلاقهی خود را پخش کند.
Many gamers stream their gameplay on platforms like Twitch.
بسیاری از گیمرها گیمپلی خود را در پلتفرمهایی مانند توییچ استریم میکنند.
انگلیسی بریتانیایی آموزش دادن (گروهبندی کردن و آموزش دادن به دانشآموزان تقریباً همسن که تواناییهای مشابه دارند)
The school decided to stream the students based on their reading levels.
مدرسه تصمیم گرفت دانشآموزان را بر اساس سطح خواندنشان گروهبندی کند و آموزش دهد.
It's controversial whether to stream students or have mixed-ability classes.
اینکه آیا دانشآموزان را گروهبندی کنیم یا کلاسهایی با تواناییهای مختلط داشته باشیم بحثبرانگیز است.
برافراشتن، به اهتزاز درآمدن، تکان خوردن
Colorful flags were streaming in the breeze.
پرچمهای رنگارنگ در نسیم به اهتزاز درآمده بودند.
Fire streamed up the curtains.
آتش به بالای پردهها زبانه میکشید.
Her hair streamed out in the wind.
گیسوانش در باد تکان میخورد.
به سمت بالا (یا پایین) رودخانه رفتن، بالارود (یا پایین رود) رفتن
در جهت موافق (یا مخالف) جریان رود حرکت کردن
در حال فعالیت، در حال عمل، در حال تولید، مشغول به کار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stream» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stream