۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Stream

striːm striːm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    streamed
  • شکل سوم:

    streamed
  • سوم‌شخص مفرد:

    streams
  • وجه وصفی حال:

    streaming
  • شکل جمع:

    streams

توضیحات

در معانی چهارم و هفتم در انگلیسی آمریکایی به‌جای stream از track استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
مسیل، جریان، نهر، رود، جوی، جویبار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The children played in the shallow stream.
- بچه‌ها در نهر کم‌عمق بازی می‌کردند.
- The sound of the stream was very relaxing.
- صدای رود بسیار آرامش‌بخش بود.
- a stream of blood
- جویی از خون
- a cool mountain stream
- یک جوی آب خنک کوهستانی
- a stream of cold air
- جریان هوای سرد
noun countable
جریان آب، مسیر حرکت آب
- We followed the stream as it wound through the forest.
- ما مسیر حرکت آب را دنبال کردیم که در میان جنگل می‌پیچید.
- The stream was too strong to swim against.
- جریان آب برای شنا کردن در خلاف جهت آن بسیار قوی بود.
noun countable B2
جریان، زنجیره، سلسله، سیر، موج (مردم یا چیزهای دیگر)
- There was a constant stream of traffic on the highway.
- زنجیره‌ی ثابتی از ترافیک در بزرگ‌راه وجود داشت.
- A constant stream of data flowed from the sensors.
- سیر مداوم داده‌ها از حسگرها جاری شد.
- A stream of reporters waited outside the courthouse.
- موجی از خبرنگاران بیرون دادگاه منتظر بودند.
- a stream of complaints
- سیلی از شکایات
- a stream of events
- سلسله‌حوادثی
noun countable
انگلیسی بریتانیایی دانش‌آموزان هم‌تراز (گروهی از دانش‌آموزان تقریباً هم‌سن که توانایی‌های مشابه دارند و هم‌زمان آموزش می‌بینند)
- Students in the 'A' stream often get into the best universities.
- دانش‌آموزان هم‌تراز (سطح) A اغلب به بهترین دانشگاه‌ها راه پیدا می‌کنند.
- The curriculum is slightly different for each stream.
- برنامه‌ی درسی برای هر گروه کمی متفاوت است.
verb - intransitive
جاری شدن، ساطع شدن، تابیدن، سرازیر شدن
- Sweat streamed down his face.
- عرق از چهره‌اش جاری شد.
- Light streamed through the open window.
- نور از پنجره‌ی باز به داخل می‌تابید.
- My nose has been streaming all day because of my allergies.
- بینی من به‌خاطر آلرژی‌ام تمام روز آبریزش داشته است.
- Tears streamed down her cheeks as she heard the news.
- وقتی خبر را شنید، اشک روی گونه‌هایش جاری شد.
- Rainwater streamed off the roof during the storm.
- آب باران در طول طوفان از سقف سرازیر شد.
verb - transitive
پخش کردن، استریم کردن (دریافت یا پخش زنده‌ی صدا و تصویر در اینترنت)
- The company will stream the conference live online.
- این شرکت کنفرانس را به‌صورت زنده آنلاین استریم خواهد کرد.
- She likes to stream her favorite music while she works.
- او دوست دارد هنگام کار موسیقی مورد‌علاقه‌ی خود را پخش کند.
- Many gamers stream their gameplay on platforms like Twitch.
- بسیاری از گیمرها گیم‌پلی خود را در پلتفرم‌هایی مانند توییچ استریم می‌کنند.
verb - transitive
انگلیسی بریتانیایی آموزش دادن (گروه‌بندی کردن و آموزش دادن به دانش‌آموزان تقریباً هم‌سن که توانایی‌های مشابه دارند)
- The school decided to stream the students based on their reading levels.
- مدرسه تصمیم گرفت دانش‌آموزان را بر اساس سطح خواندنشان گروه‌بندی کند و آموزش دهد.
- It's controversial whether to stream students or have mixed-ability classes.
- اینکه آیا دانش‌آموزان را گروه‌بندی کنیم یا کلاس‌هایی با توانایی‌های مختلط داشته باشیم بحث‌برانگیز است.
verb - transitive verb - intransitive
برافراشتن، به اهتزاز درآمدن، تکان خوردن
- Colorful flags were streaming in the breeze.
- پرچم‌های رنگارنگ در نسیم به‌ اهتزاز درآمده بودند.
- Fire streamed up the curtains.
- آتش به بالای پرده‌ها زبانه می‌کشید.
- Her hair streamed out in the wind.
- گیسوانش در باد تکان می‌خورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stream

  1. noun small river
    Synonyms:
    creek brook stream tributary branch river watercourse run current flow torrent race burn drift flood surge tide beck freshet rill rivulet runnel rush spate spritz
  1. verb flow from
    Synonyms:
    run flow emerge pour shed emit issue spill surge roll course continue move past gush glide spout flood cascade sluice spritz spurt
    Antonyms:
    flow into

Collocations

  • go up (or down) stream

    به سمت بالا (یا پایین) رودخانه رفتن، بالارود (یا پایین رود) رفتن

Idioms

  • on stream

    در حال فعالیت، در‌ حال عمل، در حال تولید، مشغول به کار

ارجاع به لغت stream

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stream» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stream

لغات نزدیک stream

پیشنهاد بهبود معانی