فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tributary

ˈtrɪbjəteri ˈtrɪbjətri

شکل جمع:

tributaries

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

خراج‌گزار، فرعی، تابع، شاخه، انشعاب

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

two tributary tribes

دو قبیله‌ی خراج‌گزار

Karoon is a tributary of Arvandrood.

کارون شاخ‌آبه‌ی اروند‌رود است./کارون انشعابی از اروندرود است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tributary

  1. adjective secondary; branch
    Synonyms:
    minor sub side under dependent subordinate satellite accessory subject shoot feeding
    Antonyms:
    primary original source

ارجاع به لغت tributary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tributary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tributary

لغات نزدیک tributary

پیشنهاد بهبود معانی