۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Tributary

ˈtrɪbjəteri ˈtrɪbjətri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tributaries
ذخیره در لغات برگزیده

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
خراج‌گزار، فرعی، تابع، شاخه، انشعاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- two tributary tribes
- دو قبیله‌ی خراج‌گزار
- Karoon is a tributary of Arvandrood.
- کارون شاخ‌آبه‌ی اروند‌رود است./کارون انشعابی از اروندرود است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tributary

  1. adjective secondary; branch
    Synonyms:
    minor sub side under dependent subordinate satellite accessory subject shoot feeding
    Antonyms:
    primary original source

ارجاع به لغت tributary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tributary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tributary

لغات نزدیک tributary

پیشنهاد بهبود معانی