امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Subordinate

səˈbɔːrdnət səˈbɔːrdnət səˈbɔːdənət səˈbɔːdənət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    subordinated
  • شکل سوم:

    subordinated
  • سوم‌شخص مفرد:

    subordinates
  • وجه وصفی حال:

    subordinating
  • شکل جمع:

    subordinates
  • صفت تفضیلی:

    more subordinate
  • صفت عالی:

    most subordinate

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adjective adverb
تابع، مادون، مرئوس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun verb - transitive adjective adverb
مادون، وابسته، فرعی، پایین‌تر، مرئوس، تابع قرار دادن، زیردست یا مطیع کردن، فرمانبردار
- Ali was kind toward his subordinates.
- علی نسبت به زیر‌دستان خود مهربان بود.
- The executive branch is subordinate to the legislative.
- شاخه‌ی مجریه تابع شاخه‌ی مقننه است.
- subordinate nations
- ملل تحت‌تسلط
- subordinate clause
- بند وابسته
- We must subordinate our passions to reason.
- ما بایستی شهوات خود را در لگام عقل در بیاوریم.
- Humans are subordinate to reason.
- انسان‌ها تابع قوانین طبیعت هستند.
- All the other projects are subordinate to this one.
- تمام طرح‌های دیگر به این طرح بستگی دارند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subordinate

  1. adjective lesser, supplementary
    Synonyms:
    accessory adjuvant ancillary auxiliary baser below par collateral contributory dependent inferior insignificant junior low lower minor paltry satellite secondary second-fiddle second-string smaller sub subaltern subalternate subject submissive subnormal subservient subsidiary substract tributary under underaverage unequal
    Antonyms:
    chief important major necessary superior vital
  1. noun person that serves another
    Synonyms:
    aide assistant attendant dependent deputy flunky gofer helper inferior junior peon poor relation scrub second second fiddle second string serf servant slave subaltern third string underling
    Antonyms:
    boss chief leader major manager master superior

لغات هم‌خانواده subordinate

  • adjective
    subordinate

ارجاع به لغت subordinate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subordinate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/subordinate

لغات نزدیک subordinate

پیشنهاد بهبود معانی