شکل جمع:
managersمدیر، رئیس، مباشر، ضابط، متصدی، کارفرمان، (امریکا - بیس بال) سرپرست تیم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the company's new manager
مدیر جدید شرکت
The team's general manager acquired five new players for the upcoming season.
سرپرست این تیم برای فصل آینده پنج بازیکن جدید جذب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «manager» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manager