شکل جمع:
administratorsفرماندار و مدیر، رئیس، (حقوق) مدیر تسویه، وصی و مجری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
ناظر، سرپرست ( مسئول شبکه )
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the administrator of a pious foundation
متولی یک مؤسسهی خیریه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «administrator» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/administrator