آخرین به‌روزرسانی:

CEO

ˌsiːiːˈoʊ ˌsiː iː ˈəʊ ˌsiː iː ˈəʊ

توضیحات:

CEO مخفف عبارت Chief Executive Officer است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation noun countable

کسب‌وکار مدیرعامل، مدیر اجرایی ارشد

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Every decision made by the CEO impacts the entire organization.

هر تصمیمی که توسط مدیرعامل اتخاذ می‌شود بر کل سازمان تأثیر می‌گذارد.

The board of directors appointed a new CEO.

هیئت‌مدیره مدیرعامل جدیدی را منصوب کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The CEO of the company attended the conference to discuss future plans.

مدیر اجرایی ارشد شرکت، برای بحث در مورد برنامه‌های آینده در کنفرانس شرکت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد CEO

  1. noun the corporate executive responsible for the operations of the firm; reports to a board of directors; may appoint other managers (including a president), the person with the most important position in a company
    Synonyms:
    chief executive officer chief operating officer

ارجاع به لغت CEO

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «CEO» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ceo

لغات نزدیک CEO

پیشنهاد بهبود معانی