( premiere ) مقدم، برتر، والاتر، نخستین، مهمتر، رئیس، رهبر، نخستوزیر، نخستین نمایش یک نمایشنامه، هنرپیشه برجسته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Tabriz has achieved a premier position in car- pet weaving.
در قالیبافی، تبریز مقام ممتازی به دست آورده است.
one of the premier books of this season
یکی از عالیترین کتابهای این فصل
the British premier
نخستوزیر بریتانیا
the premier of Alberta
استاندار آلبرتا (کانادا)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «premier» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/premier