Premiere

    prɪˈmɪr ˈpremieə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      premiered

    • شکل سوم:

      premiered

    • سوم‌شخص مفرد:

      premieres

    • وجه وصفی حال:

      premiering

    • شکل جمع:

      premieres

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun adjective verb - transitive verb - intransitive
    (تئاتر یا فیلم یا کنسرت و غیره) شب اول، نمایش اول

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - during the movie's premiere
    - در شب اول نمایش فیلم
    (تئاتر و نمایش و غیره) برای اولین بار نمایش دادن
    - The movie premieres next week.
    - هفته‌ی دیگر آن فیلم افتتاح می‌شود.
    (وابسته به) رقصگر اول (در باله)
    - the premiere danseuse of the Paris ballet
    - رقاصه‌ی اول باله‌ی پاریس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد premiere

    1. noun original production
      Synonyms: beginning, debut, first night, first performance, first showing, opening, opening night
      Antonyms: closing

    ارجاع به لغت premiere

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «premiere» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/premiere

    لغات نزدیک premiere

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند