گذشتهی ساده:
debutedشکل سوم:
debutedسومشخص مفرد:
debutsوجه وصفی حال:
debutingشکل جمع:
debutsنخستین، آغاز، ابتدا
That actress made her debut at the age of five.
آن هنرپیشه برای اولین بار در پنج سالگی در صحنه ظاهر شد.
her debut (= first) album
نخستین آلبوم او
the writer's debut novel
نخستین رمان این نویسنده
ورود رسمی به جامعه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
in honor of their daughter's debut
به افتخار ورود رسمی دخترشان به جامعه
برای نخستین بار در مجامع ظاهر شدن، ارائه کردن چیزی برای نخستین بار به عموم
debut a new product
برای نخستین بار ارائه کردن محصولی جدید
I’ll be debuting this song next Saturday night.
من این آهنگ را شنبه شب آینده برای اولین بار اجرا خواهم کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «debut» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/debut