شکل جمع:
initiationsآغاز، شروع
The initiation of the project was delayed due to financial issues.
آغاز این پروژه بهدلیل مشکلات مالی به تأخیر افتاد.
The initiation of negotiations between the two countries brought hope for peace.
شروع مذاکرات بین دو کشور، امید به صلح را زنده کرد.
ورود، آشنایی اولیه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The initiation of young students into classical music is an important part of their education.
آشنایی اولیهی دانشآموزان با موسیقی کلاسیک، بخش مهمی از آموزش آنهاست.
Her initiation into the world of professional photography began with a simple camera.
ورود او به دنیای عکاسی حرفهای با دوربین سادهای آغاز شد.
مراسم ورود، عضویت، پذیرش
The initiation ceremony for new employees included a formal introduction by the CEO.
مراسم ورود کارمندان جدید شامل معرفی رسمی توسط مدیرعامل بود.
Her initiation into the royal court required months of etiquette training.
پذیرش او در دربار سلطنتی مستلزم ماهها آموزش آداب و رسوم بود.
The initiation fee for the private golf club is quite expensive.
حق عضویت در باشگاه خصوصی گلف بسیار گران است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «initiation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/initiation