آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ شهریور ۱۴۰۴

    Initiation

    ɪˌnɪʃiˈeɪʃn ɪˌnɪʃiˈeɪʃn

    شکل جمع:

    initiations

    معنی initiation | جمله با initiation

    noun uncountable formal

    آغاز، شروع

    The initiation of the project was delayed due to financial issues.

    آغاز این پروژه به‌دلیل مشکلات مالی به تأخیر افتاد.

    The initiation of negotiations between the two countries brought hope for peace.

    شروع مذاکرات بین دو کشور، امید به صلح را زنده کرد.

    noun countable uncountable

    ورود، آشنایی اولیه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The initiation of young students into classical music is an important part of their education.

    آشنایی اولیه‌ی دانش‌آموزان با موسیقی کلاسیک، بخش مهمی از آموزش آن‌هاست.

    Her initiation into the world of professional photography began with a simple camera.

    ورود او به دنیای عکاسی حرفه‌ای با دوربین ساده‌ای آغاز شد.

    noun countable uncountable

    مراسم ورود، عضویت، پذیرش

    The initiation ceremony for new employees included a formal introduction by the CEO.

    مراسم ورود کارمندان جدید شامل معرفی رسمی توسط مدیرعامل بود.

    Her initiation into the royal court required months of etiquette training.

    پذیرش او در دربار سلطنتی مستلزم ماه‌ها آموزش آداب و رسوم بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The initiation fee for the private golf club is quite expensive.

    حق عضویت در باشگاه خصوصی گلف بسیار گران است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد initiation

    1. noun start, introduction
      Synonyms:
      beginning introduction commencement inception entrance debut preliminaries induction inauguration inaugural admission enrollment baptism installation indoctrination instatement investiture
      Antonyms:
      end ending conclusion finish termination close

    لغات هم‌خانواده initiation

    • noun
      initiation
    • verb - transitive
      initiate

    سوال‌های رایج initiation

    معنی initiation به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «initiation» در زبان فارسی به «آغاز»، «شروع» یا «ورود به مرحله‌ای تازه» ترجمه می‌شود.

    این واژه در زبان انگلیسی کاربردی وسیع دارد و معمولاً به فرآیند آغاز یک فعالیت، پروژه یا تجربه‌ی جدید اشاره می‌کند. «Initiation» می‌تواند به‌سادگی به معنای شروع یک کار باشد، مثل آغاز یک طرح علمی یا یک پروژه‌ی کاری. اما در معنای عمیق‌تر، این کلمه به ورود فرد یا گروهی به مرحله‌ای تازه از زندگی یا تجربه‌ای خاص نیز دلالت دارد. همین گستردگی معنایی، این واژه را به مفهومی چندلایه و پرکاربرد تبدیل کرده است.

    یکی از ابعاد مهم «initiation» جنبه‌ی فردی آن است. در بسیاری از متون، این واژه به لحظه‌ای اشاره می‌کند که شخص برای نخستین بار وارد عرصه‌ای تازه می‌شود. برای مثال، وقتی کسی اولین تجربه‌ی شغلی خود را آغاز می‌کند، این لحظه را می‌توان نوعی initiation دانست. در اینجا، این کلمه حامل معنای رشد، یادگیری و شروع مسیری تازه است؛ مسیری که ممکن است چالش‌های خاص خود را نیز در بر داشته باشد.

    از منظر گروهی و اجتماعی، «initiation» به فرایندی اطلاق می‌شود که طی آن فردی به جمعی تازه یا فعالیتی گروهی وارد می‌شود. در بسیاری از فرهنگ‌ها و حتی سازمان‌ها، ورود به یک گروه یا جامعه‌ی خاص با نوعی initiation همراه است؛ گاهی این فرآیند نمادین است و گاهی جنبه‌ی عملی و آموزشی دارد. این مفهوم نشان می‌دهد که initiation تنها شروع یک کار ساده نیست، بلکه اغلب نشانه‌ی پذیرش و تعلق نیز به شمار می‌آید.

    کاربرد «initiation» در علوم مختلف نیز چشمگیر است. در روان‌شناسی، این واژه برای توصیف لحظه‌ی آغاز یک تجربه‌ی مهم یا مرحله‌ی رشدی به کار می‌رود. در مدیریت و علوم سازمانی، initiation به معنای شروع یک پروژه یا فرآیند رسمی است که با برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری همراه است. در ادبیات، این واژه گاه با معنایی استعاری به کار می‌رود و به سفر آغازین یا تجربه‌ی نخستین شخصیت‌ها اشاره دارد، تجربه‌ای که مسیر داستان را شکل می‌دهد.

    «initiation» فراتر از یک واژه‌ی ساده‌ی مربوط به «شروع» است. این کلمه حامل مفهومی عمیق از ورود به دنیایی تازه، آغاز چالشی جدید یا پذیرش فرد در جمعی متفاوت است. همین گستردگی و انعطاف‌پذیری سبب شده است که «initiation» هم در گفتار روزمره و هم در متون تخصصی جایگاه مهمی پیدا کند. هر جا که پای آغاز، تغییر یا ورود به مرحله‌ای تازه در میان باشد، این واژه نقشی کلیدی ایفا می‌کند و بار معنایی خاصی به جمله می‌بخشد.

    شکل جمع initiation چی میشه؟

    شکل جمع initiation در زبان انگلیسی initiations است.

    ارجاع به لغت initiation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «initiation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/initiation

    لغات نزدیک initiation

    • - initiate
    • - initiated
    • - initiation
    • - initiative
    • - initiatory
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.