با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Investiture

ɪnˈvestətʃər ɪnˈvestətʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
اعطای نشان، سرمایه‌گذاری، دادن امتیاز، واگذاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد investiture

  1. noun The act or process of formally admitting a person to membership or office
    Synonyms: inaugural, inauguration, induction, initiation, installation, instatement
  2. noun The ceremonial act of clothing someone in the insignia of an office; the formal promotion of a person to an office or rank
    Synonyms: inauguration, enthronement, induction, instatement, coronation, investment, admission, enthronization, enthronisation

ارجاع به لغت investiture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «investiture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/investiture

لغات نزدیک investiture

پیشنهاد بهبود معانی