آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴

    توان به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / tavaan /

    power, ability, potentiality, strength, might, dynam-, energy

    power

    ability

    potentiality

    strength

    might

    dynam-

    energy

    قدرت

    او با تمام توان خود دوید.

    He ran with all his might.

    توان ورودی انرژی برقی

    the input of electrical energy

    اسم
    فونتیک فارسی / tavaan /

    ریاضی فیزیک exponent, power, square

    exponent

    power

    square

    ضرب چند عدد متساوی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    فرجه‌ی توان کسری، نمای کسری

    exponent of root

    توان nام

    nth power

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    توان سوم ۳ برابر است با ۲۷.

    The cube of 3 is 27.

    اسم
    فونتیک فارسی / tavaan /

    فیزیک power, dynamism

    power

    dynamism

    قوه

    حداکثر توان خروجی این منبع تغذیه ۲۴ ولت و ۲۰۰۰ میلی‌آمپر است.

    The maximum output of the power supply is 24V and 2000 mA.

    توان خروجی این دستگاه تنها چند میلی‌وات بود.

    The power output of the device was only a few mW.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد توان

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    استطاعت استعداد انرژی تاب‌ تحمل توانایی رمق زور طاقت قابلیت قدرت قوا قوت کارآیی نیرو وسع یارا
    مترادف:
    قوه نما

    سوال‌های رایج توان

    توان به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه «توان» به انگلیسی ability یا power است و به معنی قدرت یا قابلیت انجام کاری است.

    این کلمه در زبان فارسی به‌طور گسترده‌ای برای اشاره به ظرفیت یا استعداد فرد برای انجام یک عمل خاص، نیروی فیزیکی یا ذهنی، یا قابلیت‌های درونی مورد استفاده قرار می‌گیرد. توان می‌تواند به قدرت‌های فیزیکی، روحی، یا حتی موقعیت‌های خاص در زندگی فردی اشاره داشته باشد که به او اجازه می‌دهد تا به اهداف خاصی دست یابد.

    در معنای فیزیکی، «توان» به قدرت بدنی اشاره دارد که به فرد این امکان را می‌دهد تا اعمالی چون حمل اشیاء سنگین، انجام تمرینات ورزشی یا مقابله با چالش‌های فیزیکی را انجام دهد. به‌طور مثال، هنگامی که فردی از توان بدنی خود برای دویدن یا بلند کردن وزنه استفاده می‌کند، از توان جسمی خود بهره می‌برد.

    از دیدگاه روان‌شناسی و معنوی، «توان» به قدرت‌های درونی فرد اشاره دارد که می‌تواند در برابر سختی‌ها و چالش‌های زندگی مقاومت کند. این نوع توان می‌تواند به جنبه‌های ذهنی و احساسی فرد مربوط باشد، به‌ویژه زمانی که به مقابله با استرس، مشکلات روانی یا دشواری‌های شخصی نیاز دارد. در این زمینه، توان درونی فرد می‌تواند به معنای مقاومت، تاب‌آوری و قدرت اراده باشد.

    در استفاده‌های اجتماعی و حرفه‌ای، «توان» معمولاً به مهارت‌ها و قابلیت‌های فرد در انجام یک کار خاص اشاره دارد. برای مثال، در محیط‌های شغلی، توان می‌تواند به تخصص، تجربه یا استعداد فرد در انجام وظایف مختلف اشاره کند. این توانایی‌ها می‌توانند شامل مهارت‌های فنی، مدیریتی یا حتی مهارت‌های اجتماعی باشند که به فرد این امکان را می‌دهند تا به‌طور مؤثر در محیط کار خود عمل کند.


    ارجاع به لغت توان

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «توان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/توان

    لغات نزدیک توان

    • - توام کردن
    • - تواما
    • - توان
    • - توان بخشیدن
    • - توان تیر اندازی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.