ability, power, capability, strength, force, sinew, potency, might, puissance, faculty, skill, energy, capacity
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او توانایی ادارهی این شرکت بزرگ را ندارد.
He does not have the ability to manage this large company.
موفقیت نشانهی توانایی است.
Success is an index of ability.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «توانایی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/توانایی