فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

توانایی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • قدرت، نیرو
  • فونتیک فارسی

    tavaanaayi
  • اسم
    ability, power, capability, strength, force, sinew, potency, might, puissance, faculty, skill, energy, capacity
    • - او توانایی اداره‌ی این شرکت بزرگ را ندارد.

    • - He does not have the ability to manage this large company.
    • - موفقیت نشانه‌ی توانایی است.

    • - Success is an index of ability.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد توانایی

ارجاع به لغت توانایی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «توانایی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/توانایی

پیشنهاد بهبود معانی