حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
نفوذ به انگلیسی
معنیها و نمونهجملهها
اسم
فونتیک فارسی / nofooz /
penetration, permeation, pervasion, seeping, suffusion, infiltration, leaking
penetration
permeation
pervasion
seeping
suffusion
infiltration
leaking
رسوخ
نفوذ آنها به بازارهای داخلی ما
their penetration of our interior markets
دوران ترس سرخ، وحشت ناشی از نفوذ کمونیستها در جامعهی آمریکا را تشدید کرد.
The Red Scare era heightened fears of communist infiltration in American society.
اسم
فونتیک فارسی / nofooz /
influence, effect, clout
influence
effect
clout
اثر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تعداد آنها با نفوذ سیاسی آنها تناسبی ندارد.
Their number is disproportionate to their political influence.
او با موفقیت در رهبری پروژههای بزرگ، در سازمان نفوذ کسب کرد.
He gained clout within the organization by successfully leading major projects.
مترادف و متضاد نفوذ
مترادف:
تاثیر
نفاذ
ارجاع به لغت نفوذ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «نفوذ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نفوذ
لغات نزدیک نفوذ
- - نفله شدن
- - نفله کردن
- - نفوذ
- - نفوذ پذیر
- - نفوذ پذیری
