(paternal) aunt, auntie
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
عمه توران سپیدهدم بلند میشود و نمازش را میخواند.
Aunt Turan gets up at dawn and offers her prayers.
به واسطهی فوت عمه سفر ما عقب افتاد.
Due to aunt's death, our trip was postponed.
کلمه «عمه» به انگلیسی aunt است و به مادر پدر یا خواهر پدر اطلاق میشود. این کلمه در فرهنگهای مختلف بهویژه در خانوادههای ایرانی معنای خاصی دارد و در روابط خانوادگی بهعنوان یکی از اعضای نزدیک و محترم خانواده شناخته میشود.
عمه نقش مهمی در رشد اجتماعی و عاطفی افراد دارد و معمولاً بهعنوان فردی مهربان، دلسوز و قابل اعتماد در زندگی فرزندان برادر خود حضور دارد.
در فرهنگ ایرانی، عمهها معمولاً نقش حمایتی و محبتآمیز دارند. آنها اغلب با فرزندان برادر خود ارتباط نزدیک دارند و در بسیاری از مواقع، در مراحل مختلف زندگی این فرزندان بهویژه در دوران کودکی و نوجوانی، مشاوره و هدایت میکنند. رابطه با عمه معمولاً با علاقه، حمایت و توجه متقابل همراه است. این ارتباطها بهویژه در مواقعی که کودک به مشاوره یا حمایت عاطفی نیاز دارد، میتواند بسیار ارزشمند باشد.
عمهها نیز در بسیاری از فرهنگها بهعنوان کسانی که در کنار خانوادهها هستند و در رویدادهای مهم مانند عیدها، جشنها و مراسمهای خانوادگی حضور دارند، شناخته میشوند. آنها معمولاً در کنار دیگر اعضای خانواده، در ایجاد یک فضای گرم و صمیمی کمک میکنند و به نوعی نمادی از عشق و محبت در درون خانواده بهشمار میآیند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عمه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عمه