آخرین به‌روزرسانی:

Bionic

baɪˈɑːnɪk baɪˈɒnɪk

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بیونیکی، مربوط به بیونیک (مربوط به زیست‌الکترونیک)

The bionic arm allowed the amputee to regain full use of his limb.

بازوی بیونیکی به مقطوع‌العضو امکان می‌داد تا استفاده‌ی کامل از اندام خود را به دست آورد.

The bionic technology is constantly advancing.

فناوری بیونیک به طور مداوم در حال پیشرفت است.

adjective informal

قوی (غیرطبیعی)، فراطبیعی (گویی اندامی بیونیکی (مصنوعی) دارد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The bionic athlete shattered the world record.

این ورزشکار قوی رکورد جهانی را شکست.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت bionic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bionic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bionic

لغات نزدیک bionic

پیشنهاد بهبود معانی