بیونیکی، مربوط به بیونیک (مربوط به زیستالکترونیک)
The bionic arm allowed the amputee to regain full use of his limb.
بازوی بیونیکی به مقطوعالعضو امکان میداد تا استفادهی کامل از اندام خود را به دست آورد.
The bionic technology is constantly advancing.
فناوری بیونیک به طور مداوم در حال پیشرفت است.
قوی (غیرطبیعی)، فراطبیعی (گویی اندامی بیونیکی (مصنوعی) دارد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bionic athlete shattered the world record.
این ورزشکار قوی رکورد جهانی را شکست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bionic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bionic