امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Blue Moon

ˌbluː ˈmuːn ˌbluː ˈmuːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
بلومون، ماه آبی (دومین ماه کاملی که در یک ماه از تقویم میلادی اتفاق بیفتد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The blue moon rose high in the night sky.
- ماه آبی در آسمان شب نمایان شد.
- Have you ever witnessed a blue moon before?
- آیا تابه‌حال شاهد ماه آبی بوده‌اید؟
noun
سالی یک‌بار، سالی به دوازده ماه، زمان دراز، مدت طولانی، به‌ندرت
- I only see my old friend once in a blue moon.
- من دوست قدیمی‌ام را تنها یک‌بار در طولانی‌مدت می‌بینم.
- It felt like a blue moon since we last spoke.
- از آخرین باری که صحبت کردیم انگار زمان درازی می‌گذرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blue moon

  1. noun long period of time
    Synonyms:
    ages coon's age forever and a day forever and ever long time years

ارجاع به لغت blue moon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blue moon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blue-moon

لغات نزدیک blue moon

پیشنهاد بهبود معانی