آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ آبان ۱۴۰۴

    Negative

    ˈneɡətɪv ˈneɡətɪv

    گذشته‌ی ساده:

    negatived

    شکل سوم:

    negatived

    سوم‌شخص مفرد:

    negatives

    وجه وصفی حال:

    negativing

    شکل جمع:

    negatives

    صفت تفضیلی:

    more negative

    صفت عالی:

    most negative

    معنی negative | جمله با negative

    adjective B2

    منفی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    He gave a negative answer without any explanation.

    او بدون هیچ توضیحی پاسخ منفی داد.

    He shook his head in a negative way.

    او سرش را به حالت منفی تکان داد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a negative reply

    پاسخ منفی

    adjective A2

    دستور زبان منفی (جمله)

    link-banner

    آموزش دستور زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفته

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    "No reptiles are warmblooded" is a negative proposition.

    «هیچ یک از خزندگان خونگرم نیستند» یک گزاره‌ی منفی است.

    Words like “no,” “never,” and “nothing” are used to make negative sentences.

    واژه‌هایی مانند «no»، «never» و «nothing» برای ساخت جمله‌های منفی به کار می‌روند.

    adjective B1

    منفی، بدبین، منفی‌نگر، منفی‌باف

    Don’t let your negative thoughts control your life.

    نگذار افکار بدبینانه‌ات، زندگی‌ات را کنترل کنند.

    His negative comments made everyone lose motivation.

    نظرات منفی‌بافانه‌اش باعث شد همه انگیزه‌شان را از دست بدهند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a negative personality

    آدم منفی‌باف

    negative feedback

    بازتاب منفی

    adjective B2

    ناخوشایند، نامطلوب، منفی، زیان‌آور، مضر، بد، آسیب‌زا

    Too much stress can have a negative influence on your mental state.

    استرس بیش از حد می‌تواند تأثیر بدی بر وضعیت روحی‌ات بگذارد.

    The noise pollution has negative consequences for both humans and animals.

    آلودگی صوتی، پیامدهای آسیب‌زایی برای انسان و حیوان دارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the negative aspects of ageing

    جنبه‌های ناخوشایند کهنسالی

    adjective

    برق منفی (بار)

    When an atom gains an electron, it becomes negatively charged.

    وقتی اتم یک الکترون به دست می‌آورد، دارای بار منفی می‌شود.

    a negative charge is carried by electrons

    بار منفی توسط الکترون‌ها حمل می‌شود.

    adjective

    پزشکی منفی (در جواب آزمایش)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    The pregnancy test was negative.

    تست بارداری، منفی بود.

    All samples were tested, and every one of them was negative.

    همه‌ی نمونه‌ها آزمایش شدند و همه‌ی آن‌ها منفی بودند.

    adjective

    ریاضی منفی (کمتر از صفر)

    In mathematics, a negative value means it is below zero.

    در ریاضیات، مقدار منفی به معنای کمتر از صفر بودن است.

    The company reported a negative profit this quarter.

    شرکت در این فصل، سودی منفی گزارش داد.

    adjective

    پزشکی منفی (فاقد عامل Rh)

    In most cases, O RhD negative blood (O-) can safely be given to anyone.

    در اکثر موارد، خون اُ منفی (-O) می‌تواند با خیال راحت به هر کسی داده شود.

    The patient needs a B negative blood transfusion.

    بیمار به انتقال خون بی منفی نیاز دارد.

    adjective

    نگاتیو (تصویر وارونه‌ی نوری)

    The negative image shows light areas as dark and dark areas as light.

    تصویر نگاتیو نواحی روشن را تیره و نواحی تیره را روشن نشان می‌دهد.

    The old film contained several negative photos of the family.

    فیلم قدیمی، چندین عکس نگاتیو از خانواده داشت.

    noun countable

    نگاتیو

    شکل عامیانه‌: neg

    He accidentally exposed the negatives to light and ruined them.

    او به‌طور تصادفی نگاتیوها را در معرض نور قرار داد و آن‌ها را خراب کرد.

    In traditional photography, the negative is used to make positive prints.

    در عکاسی سنتی، از نگاتیو برای تهیه چاپ‌های مثبت استفاده می‌شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    black and white photographic negatives

    نگاتیوهای سیاه و سفید عکاسی

    noun countable uncountable

    پاسخ منفی، جواب منفی

    "Did you get the letter?" "Negative!"

    «نامه را دریافت کردی؟» «نه!»

    He gave a quick negative when asked if he wanted to join us.

    وقتی از او پرسیدند می‌خواهد با ما بیاید یا نه، سریعاً جواب منفی داد.

    noun countable

    جنبه‌ی منفی، نکته‌ی منفی، ویژگی منفی، عیب، ضعف

    The negatives outweigh the positives on this issue.

    نکات منفی درمورد این موضوع بیشتر از نکات مثبت است.

    One major negative of this job is the long working hours.

    یکی از عیب‌های اصلی این شغل، ساعات کاری طولانی آن است.

    noun countable

    نتیجه‌ی منفی، پاسخ منفی

    The test will give a proportion of false negatives.

    این آزمون نسبت منفی کاذب را نشان می دهد.

    The test came back with a negative, so there’s nothing to worry about.

    آزمایش با نتیجه‌ی منفی برگشت، پس جای نگرانی نیست.

    verb - transitive formal

    رد کردن، نپذیرفتن، پاسخ منفی دادن، مخالفت کردن، اجازه ندادن

    The project was negatived by the committee.

    طرح، توسط کمیته رد شد.

    His motion was formally negatived by the board.

    پیشنهاد او به‌صورت رسمی از سوی هیئت‌مدیره پذیرفته نشد.

    verb - transitive

    رد کردن، نادرست دانستن، نفی کردن، باطل کردن، انکار کردن

    The report negatived the assumption that the disease was contagious.

    گزارش، فرضیه‌ی واگیردار بودن بیماری را نادرست دانست.

    The new evidence completely negatived the witness’s testimony.

    شواهد جدید، شهادت شاهد را کاملاً باطل کرد.

    verb - transitive

    بی‌اثر کردن، خنثی کردن، از اعتبار انداختن، بی‌اعتبار کردن

    His careless statement negatived all their previous efforts.

    اظهارنظر بی‌دقت او تمام تلاش‌های قبلی‌شان را بی‌اثر کرد.

    The agreement was negatived by a later amendment.

    توافق با اصلاحیه‌ی بعدی از اعتبار افتاد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد negative

    1. adjective bad, contradictory
      Synonyms:
      against anti opposing contrary adverse antagonistic unfavorable denying rejecting resisting dissenting refusing unwilling gainsaying disavowing impugning naysaying contradictory pessimistic cynical uninterested unenthusiastic removed weak repugnant resistive detrimental con colorless contravening counteractive neutralizing privative unaffirmative recusant balky annulling invalidating nullifying disallowing abrogating jaundiced nugatory
      Antonyms:
      good positive
    1. noun contradiction
      Synonyms:
      refusal denial refutation disavowal nay
      Antonyms:
      positive
    1. adjective involving a refusal
      Synonyms:
      denying negatory dissentient disavowing contradictory contrary adverse adversarial repugnant recusant gainsaying impugning minus contravening rejecting naysaying disallowing nullifying negating
      Antonyms:
      admissible assenting accepting
    1. adjective lacking positive qualities
      Synonyms:
      neutral privative unaffirmative absent adverse removed disadvantageous blank neutralizing unadvantageous counteractive negatory unfavorable annulling abrogating unsatisfactory invalidating untoward
      Antonyms:
      positive neutral affirmative emphatic
    1. verb to prevent or forbid authoritatively
      Synonyms:
      veto blackball turn down nix
    1. adjective pessimistic
      Synonyms:
      cynical unenthusiastic uninterested glum morose disconfirming cool cold
      Antonyms:
      positive affirmative good
    1. verb to refuse to admit the truth, reality, value, or worth of
      Synonyms:
      contradict contravene controvert deny disaffirm gainsay negate oppugn traverse
    1. noun a refusal
      Synonyms:
      denial refusal contradiction adverse annihilation blank disavowal contradict contraindication detrimental disclaimer film minus nay negativism negativity negatory neutral refutation nil nonentity not nullification obliteration pessimistic resisting skeptical unfavorable veto
    1. adjective having a negative charge
      Synonyms:
      damaging electronegative negatively charged
    1. noun a negative image
      Synonyms:
      film plate developed film
      Antonyms:
      affirmative positive good affirmation

    Collocations

    in the negative

    در رد یا نفی طرح یا نقشه یا پیشنهاد

    با پاسخ منفی

    negative effect

    تاثیر منفی

    سوال‌های رایج negative

    معنی کلمه negative در آزمایش خون چیست؟

    کلمه "negative" در آزمایش خون به معنای "منفی" است و به طور خاص به نتایجی اشاره دارد که از نظر پزشکی به عنوان عدم وجود یک وضعیت خاص یا یک بیماری در نظر گرفته می‌شوند. این اصطلاح در زمینه‌های مختلف آزمایش‌های پزشکی مورد استفاده قرار می‌گیرد و می‌تواند به جنبه‌های مختلفی از سلامت فرد اشاره کند.

    در آزمایش‌های خون، نتایج منفی می‌توانند به معنای عدم وجود عفونت، بیماری یا شرایط خاصی باشند. به عنوان مثال، در آزمایش‌هایی که برای تشخیص عفونت‌های ویروسی یا باکتریایی انجام می‌شوند، نتیجه منفی نشان‌دهنده این است که هیچ نشانه‌ای از عفونت در خون فرد وجود ندارد. این نوع نتایج می‌تواند به پزشک کمک کند تا تشخیص دقیق‌تری از وضعیت بیمار داشته باشد و در صورت نیاز، درمان مناسب را تجویز کند.

    همچنین، در آزمایش‌های مربوط به بیماری‌های خودایمنی یا برخی از اختلالات ژنتیکی، نتیجه منفی می‌تواند به معنای عدم وجود این شرایط باشد. به عنوان مثال، در آزمایش‌هایی که برای تشخیص بیماری لوپوس یا آرتریت روماتوئید انجام می‌شوند، نتیجه منفی می‌تواند به این معنا باشد که فرد به این بیماری‌ها مبتلا نیست.

    در برخی از موارد، نتایج منفی ممکن است به معنای این باشد که آزمایش به درستی انجام نشده یا نیاز به آزمایش‌های بیشتری دارد. بنابراین، در مواردی که نتیجه منفی به دست می‌آید، پزشک ممکن است نیاز به بررسی‌های بیشتری داشته باشد تا اطمینان حاصل کند که هیچ مشکلی وجود ندارد.

    در کل، نتیجه منفی در آزمایش خون یک علامت مثبت است که نشان‌دهنده عدم وجود مشکلات جدی در سلامت فرد است. این نتایج معمولاً به عنوان یک خبر خوب تلقی می‌شوند و می‌توانند به فرد احساس آرامش و اطمینان بیشتری بدهند. با این حال، مهم است که نتایج آزمایش‌ها به همراه مشاوره پزشکی مورد بررسی قرار گیرند، زیرا برخی از شرایط ممکن است در مراحل اولیه خود علامتی نداشته باشند و نیاز به پیگیری و بررسی‌های بیشتری داشته باشند.

    به یاد داشته باشید که نتیجه منفی به تنهایی نمی‌تواند به عنوان یک تشخیص قطعی در نظر گرفته شود و همیشه باید با دیگر اطلاعات پزشکی و تاریخچه بیمار ترکیب شود. بنابراین، اگر شما یا کسی که می‌شناسید نتایج منفی از آزمایش خون دریافت کرده‌اید، حتماً با پزشک خود مشورت کنید تا بتوانید بهترین تصمیمات را در مورد سلامت خود بگیرید.

    شکل جمع negative چی میشه؟

    شکل جمع negative در زبان انگلیسی negatives است.

    صفت تفضیلی negative چی میشه؟

    صفت تفضیلی negative در زبان انگلیسی more negative است.

    صفت عالی negative چی میشه؟

    صفت عالی negative در زبان انگلیسی most negative است.

    negative به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی negative در زبان انگلیسی به معنای "منفی" است.

    این واژه کاربردهای بسیار گسترده‌ای دارد و در زمینه‌های مختلف علمی، اجتماعی، روانی، زبانی و فرهنگی به کار می‌رود. بسته به بافت جمله، می‌تواند حالت، مفهوم یا ارزشی را منتقل کند که نقطه‌ی مقابل مثبت (positive) است.

    در زبان‌شناسی و گرامر، "negative" به ساختارهایی اشاره دارد که برای انکار، رد یا نفی یک گزاره به کار می‌روند. مثلاً در جمله‌ی "I don’t know" واژه‌ی "don’t" ساختار منفی است که خبر ندانستن را منتقل می‌کند. همچنین واژه‌هایی مانند no, never, nothing نیز نقش منفی‌ساز دارند. این کاربرد زبانی، یکی از اولین مفاهیمی‌ست که در زبان‌آموزی به کودکان و زبان‌آموزان تدریس می‌شود، زیرا ابزار بنیادینی برای بیان مخالفت، امتناع و نفی است.

    در علوم تجربی و ریاضیات، "negative" به مقادیری اطلاق می‌شود که کمتر از صفر هستند، مانند دمای زیر صفر، بار الکتریکی منفی، یا اعداد منفی در محور اعداد. در این کاربرد، واژه‌ی "منفی" نه‌تنها ارزش کمی را نشان می‌دهد، بلکه گاهی جهت یا جهت‌گیری پدیده‌ای فیزیکی را نیز مشخص می‌کند، مانند حرکت در خلاف جهت نیرو یا جریان.

    در روان‌شناسی و علوم رفتاری، اصطلاح "negative" برای توصیف احساسات، افکار یا رفتارهایی به کار می‌رود که تأثیری مخرب، تضعیف‌کننده یا ناپسند بر سلامت روان فرد دارند. برای مثال، «افکار منفی» یا negative thoughts اشاره دارد به باورهای ناکارآمد، ترس‌ها یا شک‌هایی که به اضطراب، افسردگی یا افت عملکرد فردی می‌انجامند. در این معنا، «منفی بودن» حالتی روانی‌ست که مانع رشد و شکوفایی فرد می‌شود و نیازمند آگاهی، شناخت و اصلاح است.

    در فرهنگ عمومی و گفت‌وگوی روزمره نیز، «نگرش منفی» یا negative attitude اغلب بار ارزشی دارد. شخصی که نگرش منفی دارد، معمولاً بدبین، ناامید، یا اهل شکایت و انتقاد مداوم شناخته می‌شود. چنین نگرشی می‌تواند روابط اجتماعی را تخریب کرده، اعتماد دیگران را کاهش دهد و جو محیط را مسموم کند. در مقابل، نگرش مثبت به‌عنوان کیفیتی مطلوب در ارتباطات انسانی شناخته می‌شود که به بهبود تعامل‌ها و ارتقای کیفیت زندگی می‌انجامد.

    "negative" واژه‌ای چندلایه است که بسته به بافت کاربرد، می‌تواند به معنای ریاضی، زبانی، روانی یا اجتماعی به کار رود. چه در ساختار جمله، چه در تحلیل داده‌ها و چه در ارزیابی شخصیت افراد، منفی بودن به‌عنوان یک مؤلفه‌ی مهم مطرح است که آگاهی از آن می‌تواند به اصلاح، رشد و سازندگی کمک کند.

    ارجاع به لغت negative

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «negative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/negative

    لغات نزدیک negative

    • - negate
    • - negation
    • - negative
    • - negative attitude
    • - negative connotation
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.