با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Negative

ˈneɡətɪv ˈneɡətɪv ˈneɡətɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    negatives
  • صفت تفضیلی:

    more negative
  • صفت عالی:

    most negative

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective B2
    (خودداری از پذیرش پیشنهاد یا درخواست) منفی، هرگونه معانی منفی از قبیل no, not, nothing, never
    • - He gave a negative answer without any explanation.
    • - او بدون هیچ توضیحی پاسخ منفی داد.
    • - a negative reply
    • - پاسخ منفی
  • adjective
    (توجه به جنبه‌ی منفی کسی یا چیزی) منفی‌باف، نفی‌کننده
    • - "No reptiles are warmblooded" is a negative proposition.
    • - «هیچ یک از خزندگان خونگرم نیستند» یک گزاره‌ی نفی‌کننده است.
    • - a negative personality
    • - آدم منفی‌باف
    • - negative feedback
    • - بازتاب منفی
  • adjective
    ناخوشایند، نامطلوب
    • - the negative aspects of ageing
    • - جنبه‌های ناخوشایند کهنسالی
  • adjective
    پزشکی منفی بودن جواب آزمایش پزشکی، منفی بودن جواب آزمایش شیمیایی، فقدان بیماری یا باکتری یا میکرب و غیره
    • - The pregnancy test was negative.
    • - تست بارداری منفی بود.
  • adjective
    برق بار منفی
    • - a negative charge is carried by electrons
    • - بار منفی که توسط الکترون‌ها حمل می‌شود.
  • adjective
    ریاضی کمتر از صفر، اعداد منفی
  • adjective
    پزشکی در نام گروه‌های خونی استفاده می‌شود و به معنی نداشتن عامل Rhesus
    • - In most cases, O RhD negative blood (O-) can safely be given to anyone.
    • - در اکثر موارد، خون اُ منفی (-O) می‌تواند با خیال راحت به هر کسی داده شود.
  • noun
    (عکاسی) نگاتیو عکاسی، نواری با تصاویر تاریک و روشن که درنهایت عکس‌ها از آن چاپ می‌شود
    • - black and white photographic negatives
    • - نگاتیوهای سیاه و سفید عکاسی
  • noun formal
    (پاسخ نه به طور رسمی) (no =) به معنای نه، جواب منفی
    • - "Did you get the letter?" "Negative!"
    • - «نامه را دریافت کردی؟» «نه!»
  • noun
    (ناخوشایند) نکات منفی، چیزهای نامطلوب
    • - The negatives outweigh the positives on this issue.
    • - نکات منفی درمورد این موضوع سنگین‌تر و بیشتر از نکات مثبت است.
  • noun
    پزشکی نتیجه‌ی منفی از یک آزمایش شیمیایی یا علمی
    • - The test will give a proportion of false negatives.
    • - این آزمون نسبت منفی کاذب را نشان می دهد.
  • verb - transitive
    (در رد کردن و نپذیرفتن درخواست) رد کردن، نپذیرفتن
    • - The project was negatived by the committee.
    • - طرح توسعه کمیته رد شد.
    • - negative tropism
    • - گرایش انگیزه‌گریز
  • verb - transitive
    اثبات نادرست بودن چیزی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد negative

  1. adjective bad, contradictory
    Synonyms: abrogating, adverse, against, annulling, antagonistic, anti, balky, colorless, con, contrary, contravening, counteractive, cynical, denying, detrimental, disallowing, disavowing, dissentient, dissenting, gainsaying, gloomy, impugning, invalidating, jaundiced, naysaying, neutralizing, nugatory, nullifying, opposing, pessimistic, privative, recusant, refusing, rejecting, removed, repugnant, resisting, resistive, unaffirmative, unenthusiastic, unfavorable, uninterested, unwilling, weak
    Antonyms: good, positive
  2. noun contradiction
    Synonyms: denial, disavowal, nay, refusal, refutation
    Antonyms: positive

Collocations

  • in the negative

    در رد یا نفی طرح یا نقشه یا پیشنهاد

    با پاسخ منفی

ارجاع به لغت negative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «negative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/negative

لغات نزدیک negative

پیشنهاد بهبود معانی