با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Balky

American: ˈbɔːki British: ˈbɔːki
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
طفره‌رو، امتناعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- If the Congress gets balky ...
- اگر کنگره لجاجت کند ...
- a balky mule
- یک قاطر چموش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد balky

  1. adjective uncooperative
    Synonyms: averse, contrary, hesitant, immovable, indisposed, inflexible, intractable, loath, negative, negativistic, obstinate, ornery, perverse, reluctant, stubborn, unbending, unmanageable, unpredictable, unruly
    Antonyms: cooperative

ارجاع به لغت balky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «balky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/balky

لغات نزدیک balky

پیشنهاد بهبود معانی