آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Immovable

ɪˈmuːvəbl ɪˈmuːvəbl

معنی immovable | جمله با immovable

adjective

غیرمنقول، استوار، ثابت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

any immovable object such as a stone

هرچیز بی‌تحرک مثل یک سنگ

an immovable purpose

عزم راسخ

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We begged him for mercy but he was immovable.

به او التماس کردیم که رحم کند؛ ولی گوش فرا نداد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد immovable

  1. adjective fixed, stubborn
    Antonyms:

ارجاع به لغت immovable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immovable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/immovable

لغات نزدیک immovable

پیشنهاد بهبود معانی